سینمای روز
این وبلاگ راجع به خبرهای روز سینما است

 

 

 

«چک» تازه ترین ساخته سینمایی کارگردانی است که هم ساخت درامی مهیج به نام «نقاب» را در کارنامه دارد و هم کمدیهای تجاری نظیر «زنان ونوسی مردان مریخی» را کارگردانی کرده است اما پای درددل راست گفتار که می نشینی بیش از هر چیز علاقه وی برای ساخت آثاری با درونمایه اجتماعی مانند «نقاب» یا همین «چک» است که جلب توجه می کند. راست گفتار ابایی ندارد از اینکه بگوید برای ساخت آثار مستقل حمایتی از او صورت نمی گیرد و برای همین است که هر از گاه مجبور می شود کمدی هایی کاملا تجاری مانند «پسر تهرونی» یا «عروس خوش قدم» را بسازد. راست گفتار از بنیاد فارابی هم به واسطه عدم حمایت از کارگردانان مستقل مانند او هم به شدت گلایه داشت. بخشی از گفته های راست گفتار را در ادامه می خوانید:



پیرو فلسفه عبید زاکانی ام

اگر می بینید هر از گاه به سراغ ساخت کمدیهای تجاری می روم فقط و فقط برای آن است که بتوانم به واسطه سودآوری برآمده از آنها کارهای جدی ام مانند «چک» را بسازم. برای ساخت فیلم «چک» مشکلات بسیاری را پشت سر گذاشتم آن هم در شرایط که تهیه کننده کار خودم بودم. خودتان می دانید که در شرایط کنونی برای ساخت یک فیلم معمولی نیاز به 500 تا 600 میلیون تومان بودجه است؛ من هم اگر گاها به سراغ ساخت آثار تجاری می روم برای آن است که بتوانم با سود برآمده از آنها آثاری مانند «چک» را بسازم. در این حیطه پیرو فلسفه عبید زاکانی هستم که ماجرای مردی را بیان می کرد که گوسفند می دزدیده و گوشت گوسفند را خیرات می کرده و در توجیه این وضعیت می گفته ثواب خیرات، گناه دزدی را می پوشاند و در این بین پوست و دنبه گوسفند هم نصیب خودم می شود!


سعی می کنم به سمت سیاست نروم

به ندرت می شود کارگردانانی را پیدا کرد که به طور مداوم در صحنه سینما حضور داشته باشند و در عین حال نه به جریانهای سیاسی تعلق داشته باشد و نه به جریانهای تجاری. شاید تک فیلمهایی به این طریق تولید شود اما یک جریان دائم نمی تواند وجود داشته باشد. برای منی که در این موقعیت هستم هم امکان اینکه به سمت سیاست بلغزم فراوان وجود دارد اما سعی می کنم به سمت وجه تجاری سینما بروم ولی سراغ سیاست نروم.


به زنده یاد فریدون گُله خیلی ارادت دارم

درباره ذکر نام فریدون گُله در تیتراژ پایانی «چک» باید بگویم من معتقدم باید به میراثی که سینما برایمان گذاشته احترام بگذاریم. ما تعداد زیادی فیلم داریم که گنجینه سینمای ایران هستند. نیوتن می گفت:«من اگر توانستم جاذبه را کشف کنم به خاطر این بود که بر شانه غولهایی مانند ارسطو، گالیله و کوپرنیک ایستاده ام.» من هم فکر می کنم اگر توجه کنیم به تاریخچه سینمای خودمان می تواند کمک حالی برای ما باشد و برای پی ریزی سینمای آینده آسانتر قدم برداریم. درباره ذکر نام فریدون گِله در تیتراژ پایانی «چک» هم باید بگویم من به زنده یاد گُله خیلی ارادت دارم و ایشان یکی از فیلمسازان ما بود که فیلمهایش فقط سینما بود و بس؛ او مثل بسیاری دیگر سعی نمی کرد دلمشغولی های شخصی خویش را از طریق سینما انتقال دهد بلکه سعی می کرد به اندازه مخاطب خاص برای مخاطب عامی هم که فیلم او را برای تماشا انتخاب کرده بود ارزش قائل شود. من «جمعه» که فیلمنامه آن از فریدون گُله بود را حوالی سالهای 56-57 بود که دیدم بعد هم هیچ گاه فرصت این نشد که مجددا آن را ببینم. در نگارش «چک» هم دنبال این بودم که شرایطی ایجاد شود که زمینه ای برای گرد هم آوردن تعدادی آدم عادی دور یکدیگر در فیلمنامه فراهم شود؛ چند گونه مختلف می شد این داستان را روایت کرد؛ مثلا می توانستم کاراکترهای اصلی فیلم را گروهی زندانی قرار دهم اما یکی از معضلات زندانی بودن آن بود که امکان کمدی از من گرفته می شد؛ به جز این، وجه اجتماعی داستان هم برایم مهم بود و دوست داشتم اجتماع اطراف را در فیلم ام نشان دهم برای همین بهترین روش کنار هم قرار دادن کاراکترها همین بود که مانند فیلم «جمعه» آنها را به عنوان مسافران یک تاکسی نشان دهم و به این طریق هم زمینه ایجاد طنز فراهم می شد و هم زمینه تصویر کردن اجتماع اطراف. یکی از معضلات سینمای ما ناکجاآباد بودن فیلمها است یعنی معلوم نیست داستان فیلم در چه دورانی رخ می دهد اما من سعی کردم فضای فیلم را کاملا مشخص کنم تا همه بدانند داستان فیلم در انتهای دهه هشتاد و حوالی سالهای 89-90 می گذرد با اقتضائات این دوران.


آقای عبدالعلی زاده اگر 50 فیلمنامه می خواند فیلمش به مراتب بهتر از این بود

فیلم تجاری خوب ساختن هم هنر می خواهد. بد نیست به شما بگویم زمانی کارگردان همین فیلم «چگونه میلیاردر شدم» یعنی آقای علی عبدالعلی زاده رییس شورای تصویب فیلمنامه بنیاد فارابی بود و ایشان اگر در همان زمان 50 عدد از آن فیلمنامه هایی که برای تصویب زیر دستش می آمد را می خواند می بایست «چگونه میلیارد شدم» به مراتب اثر بهتری شود. ما سینما را از دیگران یاد گرفته ایم و وقتی سابقه ای عظیم پشت سرمان است بهتر است که بر نمونه های خوب پیشینیان دقت کرده و از الگوهای خوب آنها استفاده کنیم. واقعا باعث تعجب است که برخی کارگردانان ما می گویند سینما نمی رفته اند و تلویزیون هم نمی دیده اند و صرفا چون احساس تکلیف کرده اند وارد عرضه فیلمسازی شده اند! آیا این واقعا جای سوال ندارد که چطور کسی فیلم ندیده اما حالا می خواهد فیلمساز شود؟ این را هم باید درنظر گرفت که احساس تکلیف در مقولات هنری مثل سینما جواب نمی دهد و نتیجه آن این می شود که کارگردانی پیدا می شود و 10 تا 15 فیلم با هزینه های دولتی می سازد بعد تازه وقتی سینما را یاد می گیرد می رود به سمت سینمای سطحی! به عنوان مثال محسن مخملباف را درنظر بگیرید، این آدم از ابتدای کار سعی کرد این تلقی را مطرح کند که تعهدش او را وادار کرده وارد سینما شود اما آخر سر از کجا درآورد؟ مخملباف و آدمهایی مثل او شیپور را از سر گشادش می نوازند. البته در این میان سوء مدیریت هم مشکلات خاص خود را به وجود آورده است؛ وقتی بودجه های فراوان را به اسم تعهد بیشتر در اختیار چنین آدمهایی قرار می دهند معلوم است که حاصل کار چه خواهد شد! متعهدهای بی تجربه 5-6 فیلم را خراب می کنند تا سینما را یاد بگیرند و تازه اینجاست که به ناگاه مسیرشان عوض می شود!


بنیاد فارابی برای «راه آبی ابریشم» شش میلیارد هزینه کرد اما برای اعطای یک وام 60 میلیونی به «چک» به شدت تحقیرم کرد
همین بنیاد سینمایی فارابی برای پروژه ای مثل «راه آبی ابریشم» حدودا 6 میلیارد هزینه کرد اما این فیلم در اکران رسمی حتی یک میلیارد تومان هم عایدی نداشت اما در مورد «چک» بعد از چند ماه دوندگی تنها شصت میلیون تومان به من وام دادند؛ شصت میلیونی که یک دهم هزینه های فیلم من هم نمی شود؛ تازه وام را هم نه به صورت نقد بلکه به این صورت می دهند که تجهیزاتی را که به پروژه ما می دهند با قیمت دولتی حساب می کنند. اما باور کنید برای گرفتن همین چندرغاز هم به شدت تحقیر شدم. باورتان نمی شود برای هر 5 میلیونی که می خواستم بگیرم باید یک ماه و نیم گردن کج می کردم آن هم پیش آدمهایی که کل سوابق سینمایی شان یک سال هم نیست.


آیا آقایانی که 6-7 میلیارد بودجه می گیرند هم همین پروسه را برای دریافت کمک طی می کنند؟

خدای من شاهد است که بخشی از همین 60 میلیون تومان را یک ماه و نیم بعد از فیلمبرداری و بخشی از آن هم شش ماه بعد از تولید فیلم پرداخت شد. برای پرداخت این وام آن قدر مرا سر دواندند که از کمکی که گرفته بودم پشیمان شدم و همواره هم این سوال برایم باقی است که آیا آقایانی که 6-7 میلیارد بودجه می گیرند هم همین پروسه را برای دریافت کمک طی می کنند؟ مطمئنا نه!

تازه دوستان وقتی می خواهند برای تولید فیلم وام دهند چگونه حساب و کتاب می کنند؟ مگر خبر ندارند که برای تولید فیلم معمولی چقدر باید هزینه صرف کرد؟ می گویند برو فیلم را بساز و بعد راشهایت را بیاور تا آنها را ببینیم و بررسی کنیم می شود کمک کرد یا نه؟ تازه بعد از تماشای راشهای گرفته شده هم کل وام را نمی دهند و می گویند برو پروانه نمایش بگیر و بیا تا بعد از آن مابقی پول را بدهیم.

واقعا خسته ام کردند

همین الانی که «چک» اکران شده باور کنید از تولید یک فیلم مستقل که حرفی هم برای گفتن دارد واقعا پشیمانم. باور کنید اگر فیلم «مرسی خانم خوشگله» یا «مرد باردار»(!) را می ساختم الان با خیال راحت در ویلایم در شمال کشور خوابیده بودم و پیش خودم هم می گفتم بگذار چهار منتقد هم فحش دهند اما در عوض پول خوبی به جیب زده ام.



یک مشت کارگردان شکست خورده، مدیر شده اند


متاسفانه مشکل مدیریتی مملکت ما طوری است که بی دلیل در جهت بیسواد پروری عمل می شود. متاسفانه ما تعدادی مدیر داریم که معلوم نیست از کجا آمده اند و نه تنها فرهنگی نیستند که اصلا دغدغه فرهنگ ندارند. جالب اینکه اغلب مدیران ما یک مشت کارگردان شکست خورده یا فیلمنامه نویس ناکام هستند؛ اینها سعی می کنند دق دلی کارهای نکرده خود را سر آدمهای کاربلد خالی کنند. با این حال امیدوارم با ساخت فیلمهایی مانند «چک» هوایی تازه در سینمای ما دمیده شود و اوضاع اندکی بهتر شود.

ویوا بارسلونا

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too



تاريخ : دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط حمیدرضا صادقی

Image
 

لیلا حاتمی برای تماشای فیلم سینمایی «نارنجی پوش» همراه با تماشاگران به سینما ایران می‌رود.

 

 به نقل از روابط عمومی موسسه بین المللی فیلمیران، روز جمعه ساعت 18 تا 20 لیلا حاتمی بازیگر فیلم سینمایی «نارنجی پوش» تازه ترین اثر داریوش مهرجویی در سینما ایران حضور خواهد داشت تا همراه با مردم به تماشای این فیلم بنشیند.

نمایش فیلم سینمایی «نارنجی پوش» که از این هفته وارد هفته ششم خود شده در چهل سینمای تهران و شهرستان همچنان ادامه دارد.

مجموعه فرهنگی هنری سینما ایران واقع در خیابان شریعتی نرسیده به سه راه طالقانی روبروی خیابان بهار شیراز است. علاقمندان جهت رزرو بلیط می توانند با شماره تلفن های 30ـ77641128 تماس حاصل فرمایند.

«نارنجی پوش» داریوش مهرجویی داستان حامد آبان (حامد بهداد) عکاس حرفه ای مجلات و روزنامه ها است که با خواندن کتابی چنان تحت تاثیر پالایش محیط زیست و مبارزه با آشغال زایی می شود که با لباس نارنجی مخصوص رفتگران به شهرداری می پیوندد و با عنوان «نارنجی پوش لیسانسه» به شهرت می رسد اما اعتبار و محبوبیت حامد زندگی خصوصی و خانوادگی او را با سیلی از فراز و نشیب های عاطفی تند و ناگهانی به سمت و سویی دیگر می برد...

این فیلم در سی امین جشنواره بین المللی فیلم فجر برنده چهار سیمرغ بلورین (بهترین فیلم سینمای آسیا، جایزه بین المذاهب ، جایزه ویژه هیات داوران و بهترین تدوین) شده بود. همچنین در شش رشته دیگر ، بهترین بازیگر نقش اول زن: لیلا حاتمی ـ بهترین بازیگر نقش دوم زن: میترا حجار، بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلم نامه و بهترین صدابرداری کاندیدای دریافت جایزه شده بود.

حامد بهداد ، لیلا حاتمی، میترا حجار، طناز طباطبایی، همایون ارشادی، فردوس کاویانی، اردشیر رستمی، امید روحانی، محمدجوادجعفرپور، مهیار پورحسابی، کیانوش گرامی و... بازیگران اصلی نارنجی پوش هستند. 

 

ویوا بارسلونا

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too



تاريخ : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط حمیدرضا صادقی

Image
 

کارگردان گشت ارشاد گفت : به آقای ضرغامی به خاطر تعطیلی «هفت» تبریک می گویم و اگر تعطیلی این برنامه حتمی شود باید فاتحه گفتگوی سینمایی در رسانه ای مانند تلویزیون را خواند.

 

سینما روز _ حـــامد مظفـــری: سعید سهیلی که به واسطه حواشی پیش آمده در اکران آخرین فیلمش همچنان دلگیر است از جمله کسانی بود که در برنامه هفته گذشته «هفت» روی آنتن آمد و توانست لحظاتی کوتاه ولو به صورت تلفنی درباره اوضاع این روزهای سینمای ما صحبت کند. بسیاری از مخاطبان بعد از شنیدن خبر تعطیلی «هفت» این فرضیه به ذهنشان رسید که مبادا اظهارات تند و تیز سهیلی در «هفت» عامل اصلی تعطیلی این برنامه بوده! برای آگاهی از نظر خودِ سهیلی درباره این موضوع با وی گپی زدیم.

آیا می توان یکی از دلایل تعطیلی «هفت» را حرفهای صریحی دانست که هفته گذشته شما در تماس تلفنی با جیرانی به زبان آوردید؟
نه، من فکر می کنم اصلا قبل از اینکه من بخواهم در «هفت» صحبت کنم، نامه های مرتبط با تعطیلی «هفت» نوشته شده بود و درخواستهای آنها که دوستدار تعطیلی این برنامه بودند، مطرح شده بود. تصمیم گیریها هم اختمالا زودتر از اینها گرفته شده بود اما تازه به سمع من و شما رسیده است!

فکر می کنید چقدر از ماجرای تعطیلی برنامه «هفت» مرتبط است با انتقاد گروهی رسانه افراطی از این برنامه به خصوص نامه رسانه های موسوم به انقلابی خطاب به ضرغامی!؟
مطمئنا همین نامه دلیل اصلی توقیف «هفت» بوده است. اما می خواهم واقعیتی را به شما بگوبم و آن هم اینکه آن کسانی که چنین نامه هایی را امضاء می کنند پیاده نظام این اتفاقات هستند. اینها آدمهایی هستند که خودشان قدرت تصمیم گیری مستقل ندارند یعنی اختیارشان تحت تاثیر آدمهایی است که هیچ کدام از آنها امضایشان پای چنین نامه ها و بیانیه هایی نمی آید.

اما این گروهها که این شانس را داشتند نماینده خود را به «هفت» بفرستند. پس مشکل چیست که به استفاده از تریبون «هفت» هم راضی نشده اند؟
ببینید، حتی آنها که به نمایندگی از چنین گروههای به «هفت» آمدند هم نفرات اصلی آنها نیستند. نفرات بالادستی این گروهها را هیچ گاه نمی بینیم اما اینها آن قدر قدرت دارند که می توانند شهرداری، حوزه هنری یا امامان جمعه را همراه خود کنند.

فکر می کنید روشی که اینها در شانتاژهای رسانه ای در پیش گرفته اند چه عاقبتی خواهد داشت؟
نکته ای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که روش این دوستان در اعتراض، روش درستی نیست! آنها به جای گفتگو درخواست شان را با فشار و شانتاژ پیش می برند و خواهان تعطیلی روزنامه ها و برنامه های تلویزیونی هستند که نظری خلاف نظرات آنها دارند. آخر این کجایش منطقی است؟ متاسفانه این گروهها اغلب فاقد منطق هستند و تنها راهی هم که در پیش می گیرند همین جنجال و فشارهای غیرمنطقی است در صورتی که اگر واقعا طرفدار منطق هستند چرا به سمت گفتگو نمی آیند. واقعا به آقای ضرغامی به خاطر تعطیلی «هفت» تبریک می گویم و اگر تعطیلی این برنامه حتمی شود باید فاتحه گفتگوی سینمایی در رسانه ای مانند تلویزیون را خواند.

ویوا بارسلونا

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too



تاريخ : پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط حمیدرضا صادقی

 

 

به گزارش خبرنگار سی نت، نشست نقد و بررسی فیلم نارنجی پوش آخرین ساخته داریوش مهرجویی در حالی عصر یکشنبه 17 اردیبهشت در فرهنگسرای ارسباران با حضور داریوش مهرجویی (کارگردان و نویسنده)، دکتر وحیده محمدی فر (نویسنده)، لیلا حاتمی، اردشیر رستمی (بازیگران)، رضا درمیشیان (مجری طرح) و دکتر امید روحانی ( بازیگر و منتقد) برگزار شد که برخلاف رویه ی قبلی، این بار اعلام شد که میکروفن در بین حضار گردانده نمی شود و تنها به سوالات کتبی پاسخ داده خواهد شد. این امر باعث اعتراض عده ای از افراد حاضر در نشست شد و در حالی که امید روحانی قول داد تا به سوالات شفاهی هم پاسخ داده شود داریوش مهرجویی که به نظر بخاطر رد شدن فیلمنامه جدیدش کمی آشفته و عصبانی بود در اولین سخن خود گفت که به سوالاتی از جمله اینکه آیا فیلم سفارشی بود و چرا کارگردان هامون و لیلا و گاو به این روز افتاده و افول کرده، پاسخ نخواهد داد. هر چند خود وی در ادامه و بدون اینکه پرسشی شود جواب تندی به این دو سوال داد اما حالا شاید بتوان فهمید که چرا جیرانی در برنامه هفت در رابطه با نارنجی پوش، بخش نقد فیلم را حذف کرد و از مسعود فراستی در آن برنامه دعوت به عمل نیاورد.

با توجه به اینکه حجم اصلی سوالات متمرکز بر روی مهرجویی بود در ادامه تنها خلاصه ای از حرفهای وی آورده شده است.


اگر بهتر به شخصیت ها نگاه کنید، می بینید که چند بعدی و پیچیده هستند

این فیلم یک رویه ظاهری و یک رویه باطنی دارد. مهم این هست که تماشاچی تا چه مقدار می تواند از ظاهر به باطن این فیلم نفوذ کند. اگر بهتر به شخصیت ها نگاه کنید، می بینید که چند بعدی و پیچیده هستند. من خیلی تعجب می کنم که چرا بعضی از شما فکر می کنید شخصیتهای فیلم تک بعدی هستند و دست به رفتارهای از پیش تعیین شده می زنند.
اگر یادتان نرفته باشد، سازنده فیلم هامون نیز خود من بودم و این امر که حامد آبان شبیه به حمید هامون باشد طبیعی است.


گفته های بعضی از بازیگران "نارنجی پوش" مبنی بر بداهه بودن برخی از دیالوگ ها، بیخود است

تمام مصاحبه هایی که در این چند روز اخیر بعضی از آقایان بازیگر فیلم کرده اند و اظهار داشته اند که یک سری از دیالوگها را آنها سر صحنه فی البداهه اضافه کرده اند بیخود است. یک بازیگر نباید امتیاز از کسان دیگر کسب کند تا خودش را بزرگ کند. روی تمام این دیالوگها فکر شده بود.
متاسفانه بازیگران غیرحرفه ای خیلی دوست داشتند دیالوگ الکی بگویند که من به عنوان کارگردان جلوی آنها را گرفتم.


"نارنجی پوش" به هیچ وجه سفارشی نیست

این فیلم به هیچ وجه سفارشی نیست و کاملا دغدغه ی من است. ما بعد از کامل شدن فیلمنامه و تنها به عنوان کمک مالی آن هم تازه با دلهره ی اینکه قبول نکنند ، سراغ شهرداری رفتیم و به هیچ وجه در نارنجی پوش سفارشی دخالت داده نشد.


مثل اینکه آقایان منتقد از پشت کوه آمده اند / با این سیستمی که الان حاکم هست من یا هر کس دیگر هر فیلمنامه ای بدهیم نخوانده رد می شود

آقایان منتقد می گویند چرا مهرجویی بعد از سنتوری سراغ فیلمهای ضعیفی مثل نارنجی پوش آمده است. اولا این فیلم اصلا ضعیف نیست و دوما مثل اینکه آقایان منتقد از پشت کوه آمده اند و نمی دانند در چه نظامی زندگی می کنند. به یک فیلم کلی جایزه می دهند و بعد هنگامی که می خواهد روی پرده برود آن را پایین می کشند. در این سیستم هردمبیلی پر از تناقض، شما چه کاری می توانید انجام دهید. توقع دارید که من یک سنتوری یا هامون دیگر بسازم و خود را در تله بیاندازم تا مثلا منتقد راضی شود. این وظیفه ی منتقد هست که خود را با شرایط من وفق دهد. فقط ببینید در این چهار سال دوره ی اخیر چه بر سر سینما آمده است، آن وقت آیا باز هم از من توقع دارید که دوباره بروم گاو بسازم. با این سیستمی که الان حاکم هست من یا هر کس دیگر هر فیلمنامه ای بدهیم نخوانده رد می شود.


حیرت می کنم که چرا آقایان فیلمنامه "بیا تا برویم" را رد می کنند

فیلمنامه جدید من "بیا تا برویم" در سطح همان سنتوری و هامون است و یک اثر عمیق عرفانی و فلسفی است که تغییر و تحول اساسی در مسئله شک و یقین را نشان می دهد. این فیلمنامه یک اثر کاملا دینی و عرفانی و در خور این نظام است و من حیرت می کنم که چگونه آقایان آن را رد می کنند. به همین دلیل هم آینده برای من تاریک است و همینطور منتظر نشسته ام تا ببینم چه می شود.

ویوا بارسلونا

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too



تاريخ : دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط حمیدرضا صادقی

 

 

 

 

ستاره اسکندری بازیگر نقش عاطفه فرجام در مجموعه تلویزیونی «حیرانی» گفت: این شخصیت به نوعی راوی دغدغه زن امروز ایران است. ترکیبی از یک زن مستقل اجتماعی که جایگاه خوبی در اجتماع دارد، اما در زندگی شخصی یک نوع بدبینی به روابط عاطفی خود دارد.

او افزود: تجربه همکاری من با کارگردانان اين سريال بر می‌گردد به فیلم‌های کوتاه آنها با عنوان «هیچکس با هیچ کس سخن نمی‌گوید» که یک کار سه اپیزودی بود. در «شبانه‌» هم با آنها همکاری داشتم. در «شبانه روز» هم در یک تک سکانس بازی داشتم که در اکران عمومی متاسفانه به یک پلان تبدیل شد. بعد از آن در یک سریال اپیزودیک با عنوان «سلول» کار مشترک بنکدار و علیمحمدی بازی کردم. "حیرانی" پنجمین تجربه‌ای است که با این کارگردانان دارم.

شاید در تجارب اولیه درکم از فضایی که آنها داشتند، کم بود، اما به نظرم تکنیک و نوع نگاهی که این کارگردانان دارند برای بازیگر چالش برانگیز است. این موضوع در نوع خود برای هر بازیگری جذاب است. چرا که این شرایط فراهم می‌شود تا ما خود را محک بزنیم. در کارهای آ‌نها یک جنس بازیگری وجود دارد که اصول و بنیاد آن تکنیک به همراه احساسات است.او ادامه داد: از تجربه حیرانی به شدت راضی هستم. زیرا فکر می‌کنم که متعادل‌ترین حضورم محسوب می‌شود. به این دلیل که به بیشترین تفاهم با کار بنکدار و علیمحمدی رسیدم.او درباره نقش خود در حيراني توضيح داد: عاطفه یک زن مسئولیت‌پذیر است. به همین دلیل برای من خیلی جذاب بود. البته نقش عاطفه خیلی بازی بیرونی ندارد. در کارنامه کاری‌ام عمدتاً در نقش‌هایی مثل «مرگ تدریجی یک رویا» که برون‌گرا هستند بازی کردم. این تیپ نقش‌ها را هم دوست دارم، اما عاطفه فرجام، انگار همه چیز در چشم‌هایش اتفاق می‌افتد. خیلی‌ درون‌گرا است.

اسكندري درباره بازتاب‌هاي اين سريال گفت: من با مخاطبان مختلفی روبرو شدم. به طور نمونه افرادی بودند که عنوان می‌‌کردند این سریال چقدر عجیب و متفاوت است، اما خیلی‌ها کار را دنبال می‌کنند. همکاران اینگونه هستند که می‌گویند این کار بد است و تمام. به نوعی فرصت نمی‌دهند که در 10 جلسه خودت را معرفی کنی، اما مردم اینگونه برخورد نمی‌کنند.

 

ویوا بارسلونا

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too



تاريخ : یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط حمیدرضا صادقی

 

Image

 

مازیار میری همزمان با پخش خانگی فيلم سينمايي «سعادت آباد» گفت: نسخه‌ی که این روزها از «سعادت آباد» عرضه شده با حذف چند پلان و سکانس نهایی مواجه شده است.

 

سینما روز _ کارگردان «سعادت آباد» که با خبرنگار سینمایی خبرگزاري دانشجويان ايران (ایسنا) گفت‌وگو می‌کرد، اظهار داشت: تصور من این است که این حذفیات به دلیل ممیزی نیست، چون این فیلم چند ماه قبل اکران بود و پروانه نمایش قانونی هم گرفته بود.

 

میری با اشاره به فروش خوب «سعادت آباد» در زمان اکران عمومی گفت: به نظر من دوستان وزارت ارشاد، «سعادت آباد» را در شبکه نمایش خانگی قربانی مواضع صنفی من و آقای همایون اسعدیان کرده‌اند.

 

وی یادآور شد: شرایط پروانه نمایش خانگی پیش از این خیلی آسان تر بود، ولی برای «سعادت آباد» پروانه نمایش خانگی به سختی صادر شد و به ما کاملا فشار آورده بودند که بعضی از صحنه‌ها را حذف کنیم و شاید احساس می کردند ما حذف نخواهیم کرد و فیلم هم به شبکه نمایش خانگی راه نخواهد یافت. اما تولید این فیلم در بخش خصوصی و بدون هیچ امکانات دولتی صورت گرفته، بنابراین ما مجبور بودیم کوتاه بیاییم و قبول کنیم تا فیلم به شبکه نمایش خانگی راه پیدا کند.

 

مازيار ميري درباره فروش روزهای اولیه «سعادت آباد» در شبکه نمایش خانگی گفت: از طرف پخش کننده شنیدم که فیلم خوب فروش کرده، بنابراین خوشحالم که سینمای مستقل ایران هنوز مخاطب دارد و برخلاف تصور برخی‌ها این سینمای مستقل دیده می‌شود و مردم با آن ارتباط برقرار می‌کنند.

 

كارگردان «سعادت‌آباد» در بخش ديگري از سخنانش از رجبي فروتن ـ مدير نمايش خانگي وزارت ارشاد ـ تشكر كرد و گفت: با همياري و تلاش ايشان و وساطتي كه با مسوولان سينمايي داشتند، فيلم بالاخره مجوز توزيع در شبكه نمايش خانگي را گرفت.

مازيار ميري با اشاره به حذف سكانس فينال فيلم تصريح كرد: بايد از حامد بهداد و مينا ساداتي بازيگران سكانس فينال فيلم، براي حذف اين سكانس عذرخواهي كنم چون بازي‌هاي آنها در اين سكانس به دليل موضع‌گيري‌هاي صنفي من و آقاي اسعديان بر سر مسايل صنفي، قرباني شد.

 

ویوا بارسلونا

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too



تاريخ : جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط حمیدرضا صادقی
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد