نشست دانشجويان با دستاندركاران «نارنجيپوش»
سینما روز _ داريوش مهرجويي درباره «نارنجيپوش» گفت: يكي از مضامين فيلم ميتواند اين باشد كه ما بايد زبالههاي ذهني را از خودمان دور كنيم تا دچار بيماريهاي رواني نشويم. در واقع زدودن ذهن از كدورت و غبار يكي از لايههاي «نارنجيپوش» است كه مدنظرمان بود.
نخستين نشست پرسش و پاسخ فيلم سينمايي «نارنجيپوش» به كارگرداني داريوش مهرجويي عصر روز گذشته ـ 29 فروردينماه ـ در دانشگاه علامه طباطبايي و به همت كانون فيلم و عكس اين دانشگاه برگزار شد.
در اين نشست علاوه بر داريوش مهرجويي، حامد بهداد (بازيگر)، رضا درميشيان (دستيار كارگردان و مجري طرح)، هايده صفيياري (تدوينگر)، وحيده محمديفر (نويسنده) و نيما حسنينسب (منتقد) حضور داشتند.

در ابتداي اين نشست، حامد بهداد سخنانش را با تشكر از داريوش مهرجويي آغاز كرد و گفت: تاكنون فرصت نشده است كه از خانم محمديفر، براي معرفيام به آقاي مهرجويي تشكر كنم و اين فرصت را در ميان دانشجويان پرانرژي كه در اين سالن هستند غنيمت ميشمارم.
سپس تمامي ميهمانان از حضور در جمع دانشجويان براي برگزاري اولين نشست «نارنجي پوش» ابراز خرسندي كردند و به دليل زياد بودن تعداد سوالات دانشجويان بالافاصله بخش پرسش و پاسخ نشست آغاز شد.
در اين بخش، يكي از دانشجويان از داريوش مهرجويي پرسيد كه «چرا مهرجويي انديشمند به مهرجويي منتقد اجتماع تبديل شده است؟» كه وي پاسخ داد: اگر بيشتر در موضوع نظافت، پاكي، زيبايي و تميزي دقيق شويد ميبينيد كه بسياري از معاني عميق فلسفي در آنها نهفته است. در واقع حركت قهرمان فيلم يك گذار روانشناسي است و نوعي فرايند فردانيت است و دقيقا به همين دليل است كه اطرافيانش او را درك نميكنند.
وي ادامه داد: در واقع فيلم به مخاطب ميگويد كه اگر در معاني پاكيزگي و ... دقيق شود، ميتواند معاني عميق فلسفي را درك كند.
سپس يكي ديگر از دانشجويان انتقادي را نسبت به مبالغهآميز بودن فرايند تحول قهرمان داستان مطرح كرد و گفت كه اين فرايند بايد كمي بيشتر طول ميكشيد، كه مهرجويي در پاسخ گفت: اين ايدهاي است كه اگر ميخواستيم آن را ادامه دهيم بايد «نارنجيپوش» را به صورت يك سريال ميساختيم. از نظر من قهرمان داستان يك فرد استثنايي است كه ما او را از اين زاويه در فيلم ميبينيم. در واقع ما يك آدم استثنايي داريم كه دست به كار استثنايي نسبت به ساير افراد ميزند. اگر اينگونه فكر كنيد اين تحول كمي قابل هضمتر خواهد بود.
كارگردان «نارنجيپوش» همچنين در پاسخ به پرسش ديگري مبني بر اينكه «چگونه توانسته است با زبان و بيان ساده موضوعات عميق فلسفي و اجتماعي را مطرح كند؟»، بيان كرد: از نظر من ايدهآل همه هنرها موسيقي است. هر هفت هنري كه داريم هدفش اين است كه مانند موسيقي خالص شود و به آن انتضاع صرفي كه خاصيت هنر است برسد،سينما هم به همين شكل است.
وي افزود: در نتيجه من در فيلمهايم هميشه دنبال اين هستم كه همه چيز تثبيت شود. من سعي مي كنم مفاهيم از واقعيتهاي ملموس هر روزه عبور كرده و بتواند از طريق تغذيه واقعيتهاي اطرافش، واقعيتي ايدهآل را ايجاد كند؛ مانند «نارنجي پوش» كه يك آرزوي ايدهآلي را مطرح ميكند.
داريوش مهرجويي همچنين در بخشي از سخنانش در پاسخ به تعدادي از سوالات دانشجويان، بيان كرد: چون اينجا دانشگاه است و شما دانشجو هستيد، دوست دارم كه چند مورد را بگويم. برخي از سوالاتي كه هميشه از كارگردانان پرسيده ميشود نقد نيست؛ چرا كه برخي سوالاتي را مطرح ميكنند كه خواست ذهنيشان است و در واقع فيلم اصلي را با فيلمي كه در ذهنشان ميگذرد مقايسه ميكنند.
كارگردان «نارنجيپوش» در ادامه با بيان اينكه اكنون سه رويه در نقد سينماي ايران به كارگرفته ميشود، عنوان كرد: شكل اول اين است كه منتقد، داستان فيلم را تعريف ميكند و درباره آن صحبت كرده و فيلم را با ساير آثار مولف مقايسه ميكند. شكل دوم نگاهي كاملا فرامتني دارد و فيلم را تنها با سابقه كارگردان مقايسه ميكند. در شكل سوم هم كه شايعهتر است منتقد از طريق ارائه ايدهالهايش فيلم را نقد ميكند و چون طبيعتا فيلم جوابگوي خواستار ذهني او نيست ميگويد كه اثر بد است. در واقع بايد گفت كه هر كدام از اين سه رويكرد اشتباه است.
داريوش مهرجويي در پايان سخنانش به تئوري مرگ مولف اشاره كرد و درباره آن توضيح داد: در حال حاضر در دنيا واژهاي به نام مرگ مولف مطرح است. اين واژه ميگويد كه در برخورد با يك اثر هنري بايد مولف را كنار گذاشت و تنها اثر را مدنظر قرار داد چرا كه مولف هرچه خواسته در اثرش گفته است. بيننده بايد تجربهاش را در ارتباط با اثر مقايسه كرده تا ببيند آن اثر هنري چه تجربههاي جديدي در او ايجاد كرده است.
ویوا بارسلونا

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
«علی عطشانی» اولین فیلم سهبعدی ایرانی را با عنوان «آقای الف» اردیبهشتماه جلوی دوربین میبرد.
سینما روز _ علی عطشانی کارگردان سینما درباره تولید این فیلم برای توزیع در شبکه خانگی نمایش گفت: «آقای الف» توسط امیرعلی محسنین نوشته شده بود، قصد داشتیم در حوزه سینما قبل از فیلم «طلبه» آن را بسازیم. مقدمات کار را فراهم کرده بودیم تا برای دریافت پروانه ساخت ارایه کنیم اما بعد از این اتفاقاتی که در حوزه توزیع و نمایش فیلمها افتاد، احساس کردیم ممکن است موقعیت خوبی برای ساخت فیلم در سینما نباشد. سرمایهگذاری هم که قرار بود این کار را انجام بدهد برایش علامت سوال ایجاد شد و دچار تردید شد که چه ضمانتی برای اکران فیلم وجود خواهد شد. ما تصمیم گرفتیم این کار را که اتفاقات خوبی هم قرار است برای این کار بیافتد با یک شرایط جدید به صورت ویدئو در بازار عرضه کنیم.
* نسخه بلو ری «آقای الف» منتشر میشود
وی در ادامه گفت: با یک شرکت تولید و پخش محصولات ویدئویی صحبت کردیم که این فیلم را در اشل فیلم کاملاً حرفهای و سینمایی بسازیم و در شبکه نمایش خانگی توزیع شود. چند اتفاق خوب قرار است بیافتد، اول این که همراه با نسخه DVD نسخه «بلو ری» هم از این فیلم منتشر میشود. همچنین تبلیغات فیلم همزمان با شروع تصویربرداری آغاز خواهد شد.
عطشانی در ادامه گفت: «آقای الف» فیلم سینمایی با ساختار حرفهای سینمایی ساخته و در شبکه نمایش خانگی توزیع میشود، البته قبلا هم دیده بودیم اما تفاوت این فیلم با دیگر فیلمها در ساختارش خواهد بود. دوستان پکیج خاصی را برای فیلم طراحی خواهند کرد. این تبلیغات با توجه به پتانسیلی که در نمایش خانگی وجود دارد علاوه بر تبلیغات میدانی از طریق پتانسیل شبکه نمایش خانگی شروع خواهد شد.
* توزیع فیلم به همراه عینک سهبعدی
عطشانی در ادامه گفت: علاوه بر نسخه DVD فیلم یک عینک سهبعدی هم با فیلم ارایه خواهد شد، زیرا سکانسهایی از فیلم به صورت سهبعدی آماده میشود و این سکانسها به گونهای طراحی شده است که بدون نیاز به تلویزیونهای LED یا LCD قابل نمایش نخواهد بود و با عینک روی پکیج قابل دیدن خواهد بود.
وی درباره نحوه تبلیغات فیلمی که هنوز ساخته نشده است، توضیح داد: تبلیغات را ما شروع نمیکنیم، شرکت ویدئو رسانه وقتی فهمید فیلم قرار بوده است یک فیلم سینمایی باشد و در جریان فیلمنامه و پتانسیل موجود در آن قرار گرفت، تصمیم گرفت به صورت حرفهای عمل کند و تبلیغات را همزمان با تصویربرداری آغاز کند. فیلمنامه علاوه بر بار معنویاش طنز است و کشش مناسبی دارد. این شرکت تصمیم گرفت برای اولین بار برای یک فیلم که قرار است در شبکه خانگی توزیع شود تلاش مضاعف برای تبلیغات صورت گیرد.
کارگردان فیلم سینمایی «تلفن همراه رئیس جمهور» درباره زمان تصویربرداری فیلم توضیح داد: 20 روز دیگر فیلم جلوی دوربین خواهد رفت و همزمان با آغاز تصویربرداری پیش تبلیغات و تبلیغات فیلم آغاز خواهد شد. البته این برای فیلمهای خارجی مرسوم است. در ایران مرسوم نبوده است. این شرکت نگاه حرفهای به مقوله سینما دارند و امیدواریم با این کار مسیر خوبی را عرضه محصولات سینمایی و حرفهای در شبکه نمایش خانگی باز و هموار کنیم.
عطشانی در مورد چگونگی آماده شدن بخشهای سهبعدی فیلم توضیح داد: بخشهایی از فیلم سهبعدی خواهد بود که ملموس باشد، چندین سکانس از فیلم را که المانهای سهبعدی در آن بیشتر دیده میشود انتخاب کردیم. این سکانسها علاوه بر این که به صورت رئال کار میشود به صورت سهبعدی هم گرفته میشود، در نسخه DVD که همراه با عینک ارایه میشود قبل از آغاز این بخشها زیرنویس میشود و به بیننده اطلاعرسانی میشود تا آن سکانسهای خاص را با عینک ببیند و بعد از پایان سکانس با زیرنویس اطلاعرسانی میشود که عینک را بردارند. این کار کمک میکند که بیننده همزمان که داستان فیلم را تعقیب میکند بتواند قسمتهای سهبعدی را ببیند.
وی درادامه گفت: ما دو نوع سهبعدی داریم که یکی به صورت آناگلیف است و دیگری به صورت ساید بای ساید خواهد بود. اگر میخواستیم ساید بای ساید را اجرا کنیم تنها افرادی میتوانستند استفاده کنند که تلویزیونهای مجهز به سیستم سهبعدی و امکان پخش داشته باشند، اگر به صورت آناگلیف انجام بدهیم، حتی میتواند عینک ساده بگذاریم با یک تلویزیون 14 اینچ هم به صورت سهبعدی همزمان با تکنولوژی روز دنیا ببینید، با مشورتهایی که با فرامرز قهرمانی فرد داشتیم به این نتیجه رسیدیم علاوه بر نسخه DVD یک CD حاوی عکسهای فیلم هم منتشر خواهیم کرد که با عینک قابل دیدن است.
وی در پاسخ به این سؤال که چه بخشهایی از فیلم جذابیت سهبعدی شدن را خواهد داشت، گفت: اصولاً برای فیلمهای سهبعدی یک جاهایی سهبعدی بودن ملموس و نمایان است، بخشهایی که تصویر عمق دارد و حرکت از عمق شروع میشود یا المانی به سمت لنز دوربین پرتاب میشود. حالا این المان میتواند سنگ یا گلوله یا هر چیز دیگری باشد، ما نیز سکانسهایی را انتخاب کردیم که این خصوصیت و ویژگیها را داشته باشد.
وی در ادامه گفت: بخشهای سهبعدی را در دو مرحله اجرا میکنیم. یک بار سر صحنه به صورت رئال و یک بار سهبعدی انجام میشود، بعد روی میز تدوین مخصوص سهبعدی میرود و بعد از ضبط صحنههای سهبعدی بلافاصله آقای قهرمانیفرد شروع به آماده کردن آن سکانس میکنند.
عطشانی درباره فیلمنامه فیلم توضیح داد: فیلمنامه بسیار جذابی است، موضوع این کار هم مرگ است اما به صورت کاملاً متفاوت و طنز روایت میشود. امیر ادیب یک تاجر ایرانی است که با مرگ خودش رودررو میشود و تصمیمات جدیدی در زندگیاش میگیرد.
وی درباره بازیگران فیلم توضیح داد: برای هر نقش دو سه گزینه انتخاب کردیم و فیلمنامه را ارایه دادیم. ظرف چند روز آینده لیست بازیگران قطعی خواهد شد. پیش تولید سنگینی خواهیم داشت تا تولید آرام داشته باشیم. تلاش میکنیم شخصیت اصلی داستان «آقای الف» را از بازیگران مطرح سینمای ایران انتخاب کنیم
طبق برنامه ریزی انجام شده 20 اردیبهشتماه فیلم جلوی دوربین خواهد رفت و حدود 30 جلسه تصویربرداری به طول خواهد انجامید.
تعدادی از عواملی که حضورشان تاکنون قطعی شده است عبارتند از:
نویسنده فیلمنامه: امیرعلی محسنین/ کارگردان: علی عطشانی/ تهیهکننده: موسسه بیتا فیلم تهران/ دستیار و برنامه ریز: حامد امرایی / دستیار دوم کارگردان: مهدی نبی زاده/ مدیرتولید: مهدی بایراملو/ جانشین تهیهکننده: حسام شجاعی/ طراح چهرهپردازی: امیر ترابی
ویوا بارسلونا

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
مسئولان شصت و پنجمین دوره جشنواره فیلم کن، روز گذشته برنیس بژو؛ بازیگر فیلم سینمایی «هنرمند» را به عنوان مجری مراسم افتتامیه و اختتامیه این جشنواره فرانسوی معرفی کردند.
مسئولان شصت و پنجمین دوره جشنواره فیلم کن، روز گذشته برنیس بژو؛ بازیگر فیلم های سینمایی «هنرمند» (The Artist)، «داستان یک شوالیه» (A Knight`s Tale) و «عملیات نجات 117: قاهره؛ آشانه جاسوسان» (OSS 117: Cairo, Nest of Spies) را به عنوان مجری مراسم افتتامیه و اختتامیه این جشنواره فرانسوی معرفی کردند.
کریستین اسکات توماس، مونیکا بلوچی، دیانا کروگر و ملانی لارنت از جمله چهره های سینمایی هستند که اجرای مراسم افتتاحیه و اختتامیه جشنواره فیلم کن را در سال های اخیر برعهده داشته اند.
برنیس بژو پیش از این در اسفند ماه سال گذشته برای بازی در فیلم سینمایی «هنرمند» نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن شده بود.
ویوا بارسلونا

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
«نارنجی پوش» رکورد فروش اینترنتی بلیط برای یک فیلم در سینما آزادی را شکست.
سینما روز _ به نقل از روابط عمومی موسسه تصویر شهرسازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، با وجود گذشت یک هفته از نمایش نارنجی پوش استقبال مردم از این فیلم به حدی است که شب گذشته در سینما آزادی رکورد فروش اینترنتی بلیط در این سینما طی دو سال گذشته شکسته شد.
فیلم سینمایی «نارنجی پوش» به سرگروهی سینما قدس در سینماهای پردیس آزادی،فرهنگ، پردیس ملت، برج میلاد، اریکه ایرانیان، ایران، جوان، پردیس زندگی، پردیس شکوفه، عصرجدید ،سپیده، ماندانا ، آستارا ، فلسطین، گلریز ، مرکزی، پارس، پایتخت، حافظ، کارون ،دهکده، پردیس تماشا، و فرهنگسرای نور در حال نمایش است.
حامد بهداد ، لیلا حاتمی، میترا حجار، طناز طباطبایی، همایون ارشادی، فردوس کاویانی، اردشیر رستمی، امید روحانی، محمدجوادجعفرپور، مهیار پورحسابی، کیانوش گرامی و... بازیگران اصلی این فیلم هستند.
«نارنجی پوش» تازه ترین اثر داریوش مهرجویی داستان حامد آبان (حامد بهداد) عکاس حرفه ای مجلات و روزنامه ها است که با خواندن کتابی چنان تحت تاثیر پالایش محیط زیست و مبارزه با آشغال زایی می شود که با لباس نارنجی مخصوص رفتگران به شهرداری می پیوندد و با عنوان «نارنجی پوش لیسانسه» به شهرت می رسد اما اعتبار و محبوبیت حامد زندگی خصوصی و خانوادگی او را با سیلی از فراز و نشیب های عاطفی تند و ناگهانی به سمت و سویی دیگر می برد...
این فیلم در سی امین جشنواره بین المللی فیلم فجر برنده چهار سیمرغ بلورین (بهترین فیلم سینمای آسیا، جایزه بین المذاهب ، جایزه ویژه هیات داوران و بهترین تدوین) شده بود. همچنین در شش رشته دیگر ، بهترین بازیگر نقش اول زن: لیلا حاتمی ـ بهترین بازیگر نقش دوم زن: میترا حجار، بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلم نامه و بهترین صدابرداری کاندیدای دریافت جایزه شده بود.
عوامل اصلی نارنجی پوش عبارتند از:
کارگردان و تهیه کننده : داریوش مهرجویی ـ نویسندگان فیلمنامه: وحیده محمدی فر، داریوش مهرجویی ـ تدوین: هایده صفی یاری ـ مدیر فیلم برداری: فرخ مجیدی ـ صدابردار: نظام الدین کیایی ـ طراحی و ترکیب صدا: محمدرضا دلپاک ـ تدوین صدا: رضا نریمی زاده ـ موسیقی: کریستف رضاعی ـ طراح چهره پردازی: فریور معیری ـ عکس: مرتضی اتابکی ـ مدیر تولید: مهدی بدرلوـ مدیر هنری: داریوش مهرجویی ـ طراح لباس: نگار نعمتی ـ طراح صحنه: امیر حسین قدسی ـ مجری طرح: رضا درمیشیان ـ با مشارکت شهرداری تهران (موسسه تصویر شهر) ـ پخش: فیلمیران
ویوا بارسلونا
Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
کیایی: گفتند سکانس آخر را حذف کن!
سینما روز _ حرفهای مصطفی کیایی درباره سرنوشت نمایش فیلم تازهاش / حذف سکانس آخر فیلم «ضد گلوله»، شرط دریافت پروانه نمایشی که قبل از جشنواره صادر شده بود. مصطفی کیایی کارگردان سینما در گفتوگو با خبرنگار سینماپرس با بیان اینکه شرط دریافت پروانه نمایش «ضدگلوله» حذف سکانس آخر آن است، افزود: فیلم «ضد گلوله» جزو معدود فیلمهایی بود که قبل از جشنواره پروانه نمایش دائم دریافت کرد. اما حالا که برای گرفتن پروانه نمایش رفتهایم، می گویند باید سکانس آخر فیلم را حذف کنید تا پروانه نمایش دریافت کنید.
وی تصریح کرد: البته ما تمایلی به حذف سکانس آخر فیلم نداریم، اما باید ببنیم چه اتفاقی میافتد. البته شورای نظارت و ارزشیابی هیچ دلیل خاصی برای حذف این سکانس اعلام نکرده است.
کیایی ادامه داد: تا زمانی که نتوانیم پروانه نمایشی که قبل از سال صادر شده را از وزارت ارشاد دریافت کنیم برنامهای برای اکران آن نخواهیم داشت.
وی همچنین خبر از نگارش فیلمنامه جدید خود داد و افزود این فیلم نسبت به دیگر فیلمهای من کمتر رگههای طنز خواهد داشت.
لازم به ذکر است، مهدی هاشمی، مسعود کرامتی، ژاله صامتی، سعید آقاخانی، محسن کیایی، بهشاد شریفیان، علی کوچکی، مهدی فقیه، مسعود انتظاری از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
در خلاصه داستان آمده است، اواسط دهه 60 و اوج دوران جنگ مردی حدود 50 ساله در تهران مشغول قاچاق نوارهای لس آنجلسی و فیلم های ویدیویی است، وی در اثر یک اتفاق در می یابد که توموری در سر دارد و تا دو ماه دیگر بیشتر زنده نخواهد ماند.
ویوا بارسلونا

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
فیلم های سینمایی «اخلاقتو خوب كن» و «اسب حیوان نجیبی است» پس از «حوالی اتوبان» در شبكه نمایش خانگی توزیع می شوند
سینما روز _ موسسه تصویر«گستر پاسارگاد» كه یكی از موسسات جدید نمایش خانگی است، در برنامه هفتگی خود برای توزیع فیلم های سینمایی ایرانی، عرضه فیلم های «اخلاقتو خوب كن» و «اسب حیوان نجیبی است» را در دستور كار قرار داده است.
این موسسه اكنون توزیع «حوالی اتوبان» را در برنامه دارد و تبلیغات آن را از روز های قبل آغاز كرده است.
علی اسدزاده ـ مدیرعامل موسسه تصویر گستر پاسارگاد ـ درباره زمان توزیع این فیلم ها در شبكه نمایش خانگی به خبرنگار ایسنا گفت: در هفته جاری «حوالی اتوبان» توسط این موسسه پخش خواهد شد. پس از آن، «اخلاقتو خوب كن» و «اسب حیوان نجیبی است» به ترتیب در دو و سه هفته آینده در شبكه نمایش خانگی توزیع می شود و علاقمندان می توانند از این فیلم ها استفاده كنند.
به گزارش ایسنا، «حوالی اتوبان» را سیاوش اسعدی كارگردانی كرده و در آن نورا هاشمی، گلچهره سجادیه، شهاب حسینی، افشین سنگ چاپ، ملیحه نیكجومند و بهناز جعفری ایفای نقش كرده اند.
در فیلم كمدی «اخلاقتو خوب كن» به كارگردانی مسعود اطیابی، بازیگرانی مانند رضا عطاران، الهام حمیدی، حامد كمیلی، جواد رضویان و ... او را همراهی كرده اند و این فیلم داستان جوانی است كه برای چند ثانیه فوت كرده و روحش پرواز می كند، اما با كمك تیم پزشكان برمی گردد. پس از آن همیشه فرشته مرگش را می بیند كه بسیار نامنظم است و ارتباط این دو با هم و تعریفشان از مرگ زندگی ماجراهای فیلم را رقم می زند.
«اسب حیوان نجیبی است» با نقش آفرینی رضا عطاران، حبیب رضایی، پارسا پیروزفر، مهتاب كرامتی و باران كوثری هم پنجمین ساخته بلند عبدالرضا كاهانی پس از است كه در خلاصه داستان آمده است: «چند نفر در یك شب ناخواسته با هم همراه می شوند».
هر دو فیلم «اخلاقتو خوب كن» و «اسب حیوان نجیبی است» از فیلم هایی بودند كه توانستند در اكران سال قبل فروش بیش از یك میلیارد تومان را تجربه كنند.
ویوا بارسلونا
Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
نظرات امین تارخ درباره آموزش بازیگری در ایران و کلاس های بازیگری
سینما روز- هانیه خاکپور- امین تارخ متولد ۱۳۳۲ در شهر شیراز، بازیگر تئاتر و سینما است که در در فیلمها، نمایشها و مجموعههای تلویزیونی متعدد ایفای نقش کرده است. او در سال ۱۳۵۶ از دانشکدهٔ هنرهای نمایشی دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و تحصیلات تکمیلی خود را در سال ۱۳۶۳ با کسب مدرک فوق لیسانس در رشته مدیریت فرهنگی به پایان برد.تارخ به عنوان هنرپیشه و نیز عضو هیأت داوری در جشنوارههای ملی زیادی حضور داشته است. او در سال ۱۳۷۳ اولین مدرسه بازیگری را به نام کارگاه آزاد بازیگری در تهران تأسیس کرد که یکی از مؤسسات آموزش بازیگری سینما در ایران محسوب میشود.با وی در خصوص این کارگاه، بحث بازیگری و بازیگر شدن گفتگویی داشتیم.
شما بازیگری را چگونه آموختید و شروع کردید؟
من به سبک و سیاق اکثر بازیگران، زمانی که در دوره دبیرستان در شیراز بودم، در انجمن فوق برنامه بازیگری میکردم و پس از آن احساس کردم باید به شکل آکادمیک و کلاسیک آن را ادامه بدهم. به همین دلیل کنکور دانشکده هنرهای زیبا را دادم و پذیرفته شدم و دوره لیسانس بازیگری را در آنجا گذراندم.
چه چیزهایی لازم است که فردی در خود احساس کند میتواند بازیگر شود؟
در ابتدا کشش و علاقه باعث میشود که فردی حس کند شوق بازیگر شدن دارد اما این به آن معنی نیست که هرکسی علاقمنداست، حتما و قطعا موفق میشود. ممکن است برخی موفق بشوند و بعضی خیر.
منظور از علاقه همان استعداد است؟
استعداد مقوله دیگری است. در ابتدا صرفا یک علاقه او را وارد این راه میکند. اینکه استعداد دارد یا خیر، در عمل معلوم میشود.
آیا هنرجویانی بودهاند که به آنها بگویید به درد این کار نمیخورند؟
خیر. من هرگز چنین جراتی را به خودم ندادهام که به کسی بگویم بازیگر میشوی یا نمیشوی زیرا تصمیم گیرنده من نیستم. به هرحال بازیگری ابزاری لازم دارد به اضافه اینکه تلاش خود هنرجوی بازیگری هم حرف اصلی را میزند.
آیا تفاوتی میکند که فردی این استعداد و علاقه را در آموزشگاه بازیگری به منصه ظهور برساند یا اینکه خود را مقید کند تا وارد دانشگاه شود و تحصیلات آکادمیک داشته باشد؟
آموزش، آموزش است چه در آموزشگاه و چه در دانشگاه و در همه جای دنیا نیز این نهادهای آموزشی در کنار هم هستند و فعالیت میکنند؛ دانشگاه، کالج، آموزشگاه، نهادهای خصوصی، نهادهای دولتی و ... . نمیتوان برای اینکه کجا موفقتر است، حکمی صادر کرد. هر کدام از اینها شیوهای دارد و هرکدام خروجیهایی دارند.
چرا تصمیم به راهاندازی آموزشگاه بازیگری گرفتید؟
اینجا اولین آموزشگاه بازیگری است که در سال 1373 شروع به فعالیت کرد. ما در این سال در طول کمتر از شش، هفت ماه صاحب پنج شبکه تلویزیونی شدیم و برای تولید انبوه در عرصه نیروی انسانی در زمینه بازیگری دچار کمبود بودیم. سیما فیلم در آن سال از من طرحی خواست که چه فکری میشود کرد و من گفتم رساله فوق لیسانس من در رشته مدیریت امور فرهنگی در همین زمینه و تاسیس آموزشگاه بازیگری است. زیرا اگر تنها اکتفا میکردیم به آرشیو، بعد از مدتی تبدیل به بایگانی میشد و لازم است در کنار هر آرشیوی، یک نهاد پویا وجود داشته باشد که پیوسته چهرهها را نو به نو و تازه به تازه بکند. بنابراین من این طرح را پیشنهاد کردم که پذیرفته شد و خواستند آن را اجرا کنم که حاصل آن تاسیس کارگاه آزاد بازیگری است.
آیا این کارگاه در رسیدن به اهدافی که داشت، موفق عمل کرد؟
دیگران باید در این خصوص ارزیابی کنند اما به دلیل آنکه تاکنون چهل، پنجاه نفر از چهرههای بازیگری خروجی اینجا هستند، میتوانیم بگوییم که ناموفق نبوده است.
توقعتان این است که از تعداد هنرجویان ورودی، چند نفر وارد عرصههای حرفهای بشوند؟
اگر در سال دو نفر از هنرجویان ما موفق بشوند و تبدیل به چهره بشوند و بازیگر شوند به نظر من رضایت برانگیز است؛ اما آمارمان بیش از این بوده است.
بین نحوه تدریس بازیگری در اینجا با سایر آموزشگاهها چه تفاوتی وجود دارد؟
من به آموزشگاههای دیگر نرفتهام که بتوانم قیاس کنم و از برنامهریزی آموزشی آنها خبر ندارم. ما همه تلاشمان این بود که به سبک و سیاق هر نهاد آموزشی اصولی در امر بازیگری، حرکت کنیم. فعالیت آموزشی مبتنی بر کار عملی است و نه تئوری. از پشت میز و نیمکت نشستن، کسی بازیگر نمیشود. بازیگری کاری عملی است که باید وارد آن شد و عملا کار کرد و دید و تجربه کرد و نتیجه گرفت.
اساتیدی که استفاده میکنید از بازیگران سینما هستند؟
خیر . لزوما هر بازیگر خوبی نمیتواند مدرس بازیگری خوبی باشد و در همه جای دنیا نیز اساتید بزرگ بازیگری وجود دارند که هرگز پایشان به صحنه نرسیده اما معلمین خوبی برای بازیگری هستند مانند دیوید ممت یا لی استراسبرگ یا نمونههای وطنی مانند حمید سمندریان که هرگز بازیگر نبودهاند اما از اساتید مسلم و بلامنازع بازیگری هستند. لزوما هرکسی بازیگر خوبی بود، نمیتواند مدرس خوبی هم برای بازیگری باشد.
اساتید را چگونه برای تدریس در اینجا انتخاب میکنید؟
ما هرکسی را که بتواند در عرصه آموزش بازیگری به ما کمک کند و احساس کنیم آموزشش در راستای اهداف ما است، از او دعوت به همکاری میکنیم.
کلاسهای شما برای بازیگری سینما است یا تئاتر؟
صرفا سینما. هنرجویان اینجا از ابتدا وارد بازیگری سینما میشوند.
اصلا شما معتقد هستید که آیا تفاوتی بین بازیگری تئاتر و سینما وجود دارد؟
بالذات ممکن است بین بازیگری تئاتر و سینما تفاوتی وجود نداشته باشد زیرا به هرحال هدف هر دو به نمایش گذاشتن یک شخصیت انسانی است و باور پذیر کردن آن برای مخاطب. اما شاید نحوه استفاده از ابزار بازیگری در سینما و تئاتر کمی فرق میکند. زمانی میگفتند بازیگری تئاتر اغراق شده است، اما در سینما اینگونه نیست که من چنین نظری را قبول ندارم.به هرحال بازیگری ، بازیگری است چه در سینما چه در تئاتر. اینکه تئاتر زنده است و با نفس زنده تماشاگر در ارتباط است، شاید کمی آن را سختتر کند زیرا در تئاتر تکرار وجود ندارد اما این امکان در سینما فراهم است؛ یعنی گویی بازیگر در تئاتر مسوولیت سنگینتری را برعهده دارد.
عدهای از هنرمندان بر این عقیده هستند که تئاتر برای سینما بازیگر آماده میکند و پرورش میدهد. آیا این حرف را قبول دارید؟
طبیعی است که تئاتر برای بازیگری مانند مادر است زیرا پرورش بهتری میدهد و به دلیل زنده بودن در اجرا و مسوولیت سنگین برای بازیگری، نمیتوان کلکی وارد آن کرد و مانند سینما نیست که به ترفندهای مختلف، به بازیگر کمک کند. اما در مجموع نمیتوان دنبال تفاوتهای اساسی در بازیگری تئاتر و سینما گشت و بتوان بر روی آنها انگشت گذاشت که یک کدام را مهمتر از دیگری جلوه بدهد. به نظر من هر دو مهم است، هر دو هنر است و هردو به اندازه خود به تکنیک نیاز دارد و نمیتوان آنها را به طور مشخص از هم جدا کرد. ممکن است اینها در جزئیات با هم تفاوتهایی داشته باشند اما بازیگر یک وظیفه دارد؛ او باید شخصیتی را به نمایش بگذارد به نحوی که این شخصیت با تماشاگر ارتباط برقرار بکند و برای او باورپذیر باشد.
با توجه به این نکات مشترکی که گفتید، آیا هیچ زمانی تصمیم گرفتید که بازیگری برای تئاتر را هم در این آموزشگاه تدریس کنید؟
قرارداد و تعهد من، پرورش بازیگر برای تلویزیون بود. بازیگری سینما و تلویزیون هم تفاوت زیادی ندارد چون هر دو با دوربین سر و کار دارند. در نحوه آموزش آن نیز نمیتوان بازیگری تئاتر و سینما را از هم جدا کرد . هر چقدر دنبال تفاوت در بازیگری تئاتر و سینما بگردیم، متوجه خواهیم شد که همان نکاتی را که در بازیگری سینما باید رعایت کرد، در تئاتر هم به همین منوال است و اگر هم تفاوتی وجود دارد، آنقدر نیست که لازم باشد کتابهای قطوری برای آن نوشته شود.
اگر کسی در خود علاقه به بازیگری دید به او چه پیشنهادی میکنید که بتواند این شور و اشتیاق را تربیت کند؟
- من قبل و بعد از تاسیس این آموزشگاه، همواره پیشنهاد تحصیلات آکادمیک دادهام. اگر لازم به نظر نمیرسید الان دویست، سیصد دانشکده بازیگری در امریکا وجود نمیداشت و این میزان آموزشگاههای سینمایی و بازیگری در سطح دنیا مشغول به فعالیت نبودند. در کنار تعداد زیاد دانشگاهها و دانشکدهها، این همه کالجها و آموزشگاههای آزاد وجود نمیداشت. اما تجربه نشان داده که به هر حال نهادهای خصوصی آموزش بازیگری به لحاظ نتیجه کمی قابل عنایتتر بودهاند. مثلا در امریکا بسیاری از بازیگران سرشناس و حرفهای از موسسه "اکتورز استودیو" که یک نهاد خصوصی است، آمدهاند. کسانی چون مارلون براندو، داستین هافمن، رابرت دنیرو، ال پاچینو و ... .و البته طبیعی است زیرا یک موسسه خصوصی به دلیل شان و اعتبارش و حفظ موقیعت خود، تلاش و کوشش بیشتری میکند و طبیعتا نتیجه بهتری خواهد گرفت. البته این حرف به این معنا نیست که دانشگاهها نتیجه بخش نیستند. خود من تحصیلکرده دانشگاه تهران هستم و نتیجه خوبی هم گرفتم اما من حیث المجموع، توصیهام به همه علاقمندان، تحصیلات اکادمیک است چه دانشگاهی و چه غیر آن.بهتر است که خودشان را سرگشته این دفتر و آن دفتر و پول و پارتی نکنند و باور کنند که این کار هم یک امر تخصصی است که همتی را میطلبد و یادگیری آن به تلاش و صبر نیاز دارد و باید برای آن وقت صرف کرد، انرژی گذاشت و طبیعتا باید ابزار اولیهای داشت. یک زمانی زیبایی و زشتی بازیگر مهم بود اما الان بازیگرانی در سطح جهان داریم که هیچ بهرهای از زیبایی ندارند اما درسطح شناخته شدهای هستند. همه لزوما شبیه سوفیا لورن نیستند که بازیگر خوبی هم باشند. برخی هم هستند که بازیگران خوب هستند اما زیبایی ندارند.به نظر میرسد که توان بازیگری حرف اول را میزند و بعد ممکن است ویژگیهای فیزیکی مطرح شود.
کسی که مایل است بازیگری را ادامه دهد، باید به چه علوم دیگری نیز سر بزند تا بتواند خود را در این زمینه بارور کند؟
بازیگر در هر شرایط سنی و در هر موقعیت حرفهای که باشد، نباید تصور کند که آموزشش تکمیل شده است. بازیگری هم مثل هر هنر دیگری حتی مثل علوم انسانی همیشه در حال تغییر و تحول و همواره در شرف تکوین و تکمیل است و کسی نمیتواند مدعی شود که من به قلهای از بازیگری رسیدم که بالاتر از آن وجود ندارد. بنابراین یک بازیگر ِ حتی حرفهای هم اگر خاصیت طلبگی و دانشجویی نداشته باشد و اصل یادگیری را فراموش کند، در جا خواهد زد.

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
سینما روز _ يادش بخير سالهايي كه سرگرمي بزرگمان ديدن سريالهاي تلويزيون بود. بخصوص اوايل دهه 80 كه تازه ساخت سريالهاي 90 شبي مد شد. كمديهاي مهران مديري مثل «پاورچين» و «نقطهچين» و بعد كمديهايي چون «بدون شرح» و «زير آسمان شهر» با سماجت عجيبي وارد خانههاي مردم شدند و ديدن سريال هر شبي براي خانوادهها تبديل به يك عادت شد.
تلويزيون كه ديد كمديهاي 90 شبي با موفقيت روبهرو شدهاند، خودش را محدود به ژانر كمدي هم نكرد و ملودرامهاي 90 شبي را هم روي آنتن فرستاد. مشهورترين نمونهاش كه بيشتر مردم آن را بهخاطر دارند، «نرگس» به كارگرداني سيروس مقدم بود. استقبال مردم از اين ملودرام سطحي حيرتانگيز بود و تاثيرش روي جامعه آنقدر زياد بود كه در كنار كارشناسان سينما و تلويزيون،كارشناسان اجتماعي را هم وارد بحث كرد.
به هر حال روند سريالسازي هر شبي تلويزيون ادامه يافت. زماني سريالهاي نازلتري پخش شد و گاهي هم كارهايي كه آبرومند بودند و حرفي براي گفتن داشتند، تا امروز كه سريال «مسير انحرافي» هر شب از صدا و سيما پخش ميشود و يك پسرفت غريب در كمديهاي 90 شبي تلويزيون است. قسمت اول سريال البته كنجكاويها را براي ديدنش برميانگيخت.
ميگفتند ماجراهاي سريال مشهور «لاست(گمشدگان)» را دستمايه قرار داده است. از آن طرف هرچند از همان قسمت اول معلوم بود با سريالي سر و كار داريم كه ساختار شلختهاي دارد، اما حداقل شوخيهاي قسمت اول، كارگرداني نه چندان خوب كار را قابل تحمل ميكرد. بگذريم كه حتي نحوه استفاده از شوخيها هم شلخته و بدون حساب و كتاب بود. پاي «جدايي نادر از سيمين» و «ارتفاع پست» را وسط كشيد و حتي شوخيهاي تند اجتماعي و سياسي هم داشت. طبيعي است كه همه اينها مخاطب را جذب ميكند براي ديدن قسمت بعدي. اما از قسمت بعدي همين نكات مثبت كوچك هم ديگر وجود نداشت. شخصيتها رها شدند و داستانكها اصلا قابل پيگيري نيستند. ديالوگها بيمزه و رابطه بين شخصيتها به شدت سطحي است.
برخي از كاراكترها اصلا دليل وجوديشان مشخص نيست. خط اصلي داستان كه مربوط به تصاحب جزيره و اجاره دادن كلبههاست، بدون پايه و اساس است.
بعد تازه ميرسيم به بازي بازيگران كه طبيعتا معلوم است وقتي شخصيتپردازيها آنقدر ضعيف و سست باشد، از بازيگران هم كاري برنميآيد. همينجا ميشود به اين نكته اشاره كرد كه براي سازندگان «مسير انحرافي»، مسئلهاي به نام انتخاب و كنار هم چيدن بازيگران اصلا اهميت نداشته است. شيمي و سبك بازي حتي دو نفر از بازيگران اين مجموعه به هم مربوط نيست كه باعث جذابيت كار شود و آن را ديدني كند. خلاصه ماجرا اين ميشود كه واقعا از مسير منحرف شدهايم.

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
سينما روز _ محمدرضا طارمي : امین زندگانی، بازیگر با تجربه و با استعدادی است که این روزها نامش با فیلم ملک سلیمان و در نقش سلیمان نبی بر زبان ها افتاده، به همین بهانه با او گفت و گوی مفصلی را انجام داده ایم که در زیر می خوانید:
به عنوان اولین سوال، چه شد وارد عرصه هنر و بازیگری شدی؟
خوب شاید این به پیش از تولد بازگردد. پدرم از آهنگسازانی بود که در زمینه موسیقی سنتی با خوانندگان بزرگی همکاری می کرد و یکی از اساتید ساز ویالن و کمانچه بود. برادر بزرگترم هم که زودتر از من به عرصه بازیگری وارد شده بود.
در سال 60 ایشان تئاتری به نام مرگ با مرزبان کار کرد که آن موقع 9سالم بود و این تئاتر را دیدم و سر تمرین هایشان هم می رفتم. بعد از آن هنر را در زمینه موسیقی شروع کردم و جسته و گریخته کار بازیگری هم می کردم.
تا اینکه در سال 69 اعلام کردند که هر زیر گروهی می تواند در هر رشته ای شرکت کند. آن زمان تعداد دبیرستان هایی که در زمینه هنر فعالیت داشتند، خیلی کم بود. اول خواستم بروم گرافیک که فاصله اش تا خانه دور بود. موسیقی نیز همینطور. پس خانواده تصمیم گرفت که به سمت هیچکدام از این ها نروم. پس به دبیرستان دکتر شریعتی که آن زمان محل شرترین بچه های منطقه بود و الان نمونه دولتی شده، رفتم. هر از گاهی در تئاترهای مدرسه ای شرکت می کردم که هیچ کدام به سرانجام نرسید.
تا نوبت به دانشگاه رسید، با رتبه 35 در دانشگاه آزاد قبول شده و وارد دانشکده تئاتر شدم. اولین کارم با دکتر محمود عزیزی به نام همسرای مختار بود، سه ماه همراه گروه بودم و بعد به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رفتم که در خدمت داوود کیانیان، نصرالله قادری و رضا کیانیان بودم.
بعد کانون تئاتری را تشکیل دادیم که نمایش عروسکی بود و نتیجه آن دو کار شد. یکی از آنها "خروسک پریشان" به نفع کودکان بوسنی بود.
رکورد دار بیشترین اجرا در سطح ایران بودیم ، شاید بالای 2هزار اجرا در ایران ؛ در 250 بار اجرا بازی کردم.
سپس نمایش بازی تابلوی آخر را با قادری شروع کردیم، کار عروسک متفاوتی بود که به دلیل مشکلات سربازی تمامی اعضای گروه نشد به جشنواره آلمان برویم.
نمایش "به من دروغ بگو" را کارگردانی کردم که در جشنواره تئاتر فجر، به عنوان جوان ترین کارگردان انتخاب شدم. بعد با چیستا یثربی نمایش "سرخ سوزان" را بازی کردم و جایزه بهترین بازیگری را از جشنواره فجر گرفتم.
بین این نمایش ها اولین سریالم را بازی کردم و بعد در سریال سیروس مقدم بازی داشتم که اولین نقش اصلی ام در تلویزیون بود.
چند کار سینمایی انجام دادم و پس از 10 سال به عرصه تئاتر برگشتم. امسال در نمایش "داستان قاتل بی رحم" به کارگردانی رایگان مشغول تمرین هستیم که یکم آبان در تماشاخانه ایرانشهر اجرا می شود.
سریال روزگار جوانی نقطه پرتابی برایت بود تا دیده شوی. موافقی؟
بله. درست است. در این سریال به عنوان نقش مهمان، بازی کردم، در حالی که در "به سوی افتخار" در نقش اصلی بودم، اما چون سریال روزگار جوانی در زمان خودش مخاطب بسیاری جذب کرده بود و به گفته دوستان نقش من هم خوب از آب در آمد، فکر می کنم نقشم راضی کننده بود.
از آخرین حضورت در عرصه تئاتر حدود چهار سال می گذرد. آیا دلیل خاصی دارد؟
پیشنهادات کمتری داشتم و دوستان فکر می کردند که اگر پیشنهاد دهند، با جواب منفی روبرو می شوند. البته کمی هم درگیری کاری بود که سر کار ملک سلیمان بودم. به نقاط مختلفی می رفتیم و همین باعث شد، چهار سالی نفس بکشم.
بسیاری معتقدند بازیگرانی که از تئاتر به سینما می آیند، موفق تر اند.
برخلاف خیلی ها این رابطه علت و معلولی را قبول ندارم. به این دلیل که الان جریان حضور بازیگران چیزی مثل مد شده است. هیچ جای دنیا این چنین اختلافی میان بازیگران وجود ندارد.
حضور آدم هایی باعث شد برخی نابازیگران بیایند و تبدیل به ستاره بشوند که این به کار بازیگری لطمه وارد کرد تا افراد به کار بازیگری خیلی غیر تخصصی نگاه کنند. هر کاری تخصص خودش را دارد و متاسفانه نگاه ما به بازیگری بسیار ساده است. نمونه اش آن است که منتقد متخصص سینمایی نداریم.
مردم می گویند فلان بازیگر بسیار خوب است. درحالی که چهار کتاب در این باره نخوانده اند. جایی گفتم ما چرا برای کسانی که ستاره شدند، کلاس بازیگری نگذاریم. این خیلی خوب است و چیزهای جدید می آموزیم. مگر من سر سریال مختارنامه از میرباقری چیز جدیدی نیاموختم؟
تجربه اجرا هم داشته ای. این تجربه برایت چطور بوده؟
بحث اجرا برایم یک توفیق اجباری بود. روزی از من خواستند که بیایم و اجرا کنم. گفتم مجری نیستم. اما گفتند باید اجرا کنی و الان خوشحالم که این باید را پذیرفتم و نتیجه اش شد برنامه کاغد کاهی که در زمان خودش از هر لحاظ نو بود. بعد از آن مسابقه نه بر یک را اجرا کردم که باز هم سعی کردم در آن متفاوت و جدی باشم. هردوتا برایم تجربه خوبی بود، گرچه بهانه ای دست برخی دوستان داد که فلان چهره چون اجرا داشته، دیگر نمی تواند به سینما بیاید.
امین زندگانی سابقه بازی در تله فیلم را هم داشته، این عرصه را چطور می بینی؟
حضورم در ماه در سایه شاید خیلی پررنگ نبود. اما متن حرفی داشت که برایم جذاب بود. نقش ابن هیثم که وقتی عدد، 3/14 را انتخاب می کنم، یاد او می افتم.این باعث می شود که احساس کنم وارد کاری شده ام که تاثیری روی مخاطب می گذارد.
یکی از نقش های کوتاهم در تله فیلم خواب زمین به کارگردانی آهنج بود که سه سکانس بیشتر نداشتم و آهنج گفت:"می خواهم از حضور تو سو استفاده کنم تا به بهانه حضور تو در ابتدا و انتهای فیلم تماشاگر کار را ببیند."
در کل یا نقش یا فیلم نامه باید حرفی برای گفتن داشته باشد.
مسایل مالی چطور؟ مثلا الان در شبکه نمایش خانگی و حتی سینما، فیلم های بسیاری صرفا برای فروش تولید می شوند که اصلا ارزش دیدن هم ندارند؛
الان 4 فیلم نامه برای خواندن دارم که نمی دانم 3 تا از آنها اصلا برای چه قرار است ساخته بشوند. به دوستان تهیه کننده هم گفتم واقعا چرا می آیید تا فیلم بسازید. پولتان را جای دیگر خرج کنید، مثلا
” کار به جایی می رسد که بعضی وقت ها کلید ماشین هم می شود ملاک موفقیت شما. بعضی وقت ها آدرس شما هم در میزان دستمزد در قرارداد تاثیر دارد. این ها جای افسوس و آه دارد و بنده با کلید ماشینم به تهیه کننده پیامی می دهم که این آدم از لحاظ مالی تامین است و دستمزدش کم نیست. “
دلالی که چیزی هم گیر خودتان بیاید.
من پولم را می گیرم و نقش خودم را هم خوب بازی می کنم. اما برایم مهم نیست که فیلم حرفی برای گفتن ندارد. هنوز نتوانسته ام با این موضوع کنار بیایم و به خاطر همین هر 3 تای آنها را رد کردم .
خیلی خوب است که در سریال سازی هم وارد عرصه نمایش خانگی شدیم. اما سرمایه گذاری در تولیدات ما دچار مشکل است. چرا بانک ها جای قرار دادن هزاران میلیون تومان جایزه نقدی، در صنعت فیلم سازی سرمایه گذاری نمی کنند تا هم سودشان را کنند و هم یک کار فرهنگی؟
هنر نیازمند سرمایه است. چرا ما نباید در بخش فرهنگی سرمایه گذاری و هزینه کنیم و تاثیرات فرهنگی بسازیم.چرا نمی دانیم تیپ ایرانی یعنی چه و واقعا ساندویچ ایرانی داریم؟
من بازیگر باید نمونه و الگوی جوان ایرانی باشم و چرا نباید صادرات فرهنگ داشته باشیم؟
می گویند یک هنرمند اصلا در خانه اش یک سجاده پیدا نمی شود تا نماز بخواند. هیچ وقت هم به هیچ کسی نذر و اقتدا نکرده و همه باید فکر کنند که بازیگران ضد اخلاقی اند، خوش گذران و نمک نشناس اند.
خودم برای تلویزیون سریالی نوشتم که اسمش شد همسایه ها. درحالی که به اسم آسمان ارغوانی بود و بعد کسی اسمش را برای سینما برداشت و آسمانش را حذف کرد و چیزی به اول و آخرش اضافه کرد و متن هم به اسم کس دیگری نوشته شد و زمانی که داشتند از طرف شرکت آب و فاضلاب از عزیزان تشکر می کردند، تشکری هم از ما کردند. اما روزهای آخر احساس کردم که یک ماشین تایپ تشکیل شده از گوشت و استخوان هستم و دیگر ننوشتم.
کار به جایی می رسد که بعضی وقت ها کلید ماشین هم می شود ملاک موفقیت شما. بعضی وقت ها آدرس شما هم در میزان دستمزد در قرارداد تاثیر دارد. این ها جای افسوس و آه دارد و بنده با کلید ماشینم به تهیه کننده پیامی می دهم که این آدم از لحاظ مالی تامین است و دستمزدش کم نیست.
حامد بهداد حرف درستی زد و گفت: قیمت هنر خسرو شکیبایی چنده؟ من می گویم قیمت استاد مشایخی، رشیدی، کشاورز، نصیریان و بزرگانی مانند آن ها چند است؟ اینکه ما می دهیم، پول زندگی نکردن یک هنرمند است که اوایل امسال یک برنامه راه انداختند و گفتند فلان بازیگر فلان قدر می گیرد و این حرف ها.
من می گویم یک هنرمند چفدر در طول عمرش تلاش می کند و تاثیر می گذارد و قیمتش چه قدر است.
ورزشکاری که روزی 2ساعت تمرین می کند و همه چیزش به راه است، زیاد می گیرد یا بنده که دو هفته دارم در بیابان های پرندک با مار و عقرب بازی می کنم، زیاد می گیرم؟ یک آمبولانس هم کنار ما نیست که اگر حادثه ای رخ داد، به داد ما برسد. حالا من دارم زیاد می گیرم یا یک ورزشکار؟ نه که نباید بگیرند، همه باید به میزان حقشان دستمرد بگیرند.
خودم زمانی عضو تیم تکواندو فتح بودم و باید در مسابقات ارتش های حهان در وزن یک روی راند می رفتم که نهایتا فهمیدم دریچه قلبم تنگ شده و نباید ورزش کنم.
برسیم به ملک سلیمان؛ چطور شد برای بازی در نقش سلیمان نبی انتخاب شدی؟ درحالی که پیش از شما گویا قرار بود افراد دیگری این نقش را ایفا کنند.
ماجرای ملک سلیمان برایم، خواست خدا بود. می گویند خدا دو بار می خندد. یک بار وقتی همه یک نفر را زمین بزنند و خدا نگذارد. یک بار هم همه بخواهند یک نفر را بالا ببرند و خدا نگذارد. فکر می کنم این مساله یکی از زمان های خندیدن خدا بود.
یکبار با بحرانی ملاقات کردم و برای نقش حضرت سلیمان صحبت شد و 10 روز بعد با حسین یاری قرار داد بستند و گفتند شما برای نقش دیگری هستی و باز گفتم چشم.
پروژه به دلایلی به عقب افتاد و بعد از یک ماه عقب افتادن پروژه انصراف دادم. بعد از دو ماه دوباره تماس گرفتند و با بحرانی و فرآورده در دفترشان ملاقات کردم و این بار دوباره پیشنهاد سری اول مطرح شد.
به هرحال برای هر نقشی داوطلب زیادی وجود دارد و تنها کسی که با او قرار داد بستند، حسین یاری بود که به دلیل همزمانی با یک پروژه سینمایی، از کار انصراف داد.
حتی قبل از بازی در نقش سلیمان نبی از او کسب اجازه کردم. بعد وارد پروژه شدم و حدود یک سال و نیم درگیر آن بودم که گاهی به دلیل مشکلات مالی و مسایل آب و هوایی کار تعطیل می شد تا اینکه سال گذشته در جشنواره اکران شد.
با بازی من رفتار فوق العاده ای داشتند و من در هیچ زمینه ای کاندید نشدم و در جشن خانه سینما هم جای تعجب بود که کاندیدا نشدم و این مساله باعث خوشحالی ام بود.
چند سالی هست که احساس می کنم سیر جشنواره، مناسب نیست و به بازیگران توهین می کنند. یکسال به بازیگر بچه ای که تا کنون یک دوره پنج روزه بازیگری ندیده،جایزه حرفه ای بازیگران کشور را می دهند و این برای تشویق او خوب است.
لذا احساس کردم جایزه اش تشویقی است تا تقدیری و شما که نگاه می کنید، می بینید برای تشویق جایزه می دهند.
همه بازیگران ملک سلیمان عالی بودند و به نظرم باید تعداد بیشتری در بخش های مختلف کاندیدا می شدند. بودجه 5میلیارد ما باید بودجه 90درصد فیلم های ما باشد. نه یک فیلم فاخر؛
خیلی ها روی افکت و ویژوال ما ایراد گرفتند. معیارهای آنان چیست؟ ارباب حلقه ها یا هری پاتر؟ وقتی کسی سختی های ما را در طول یک سال و نیم ندیده؛ این زحمات دیده نمی شود. گرچه من جوابم را از مادری گرفتم که به من گفت: "فقط می خواهم بگویم دستت درد نکنه. دعا که می کردی، من پا به پایت گریه می کردم".
حضورت در نقش سلیمان نبی چه طور بود؟به نظر نقش سخت، دشوار و طاقت فرسایی می آمد؟
نقش با سایر پیامبرانی که در یوسف پیامبر و ابراهیم خلیل الله دیدیم، متفاوت بود. فیلم با صحنه ای از بازی سلیمان آغاز می شود و بعد او به مزرعه برای کشت و کار می رود و همه این صحنه ها می گوید با نقش جدیدی روبرو هستیم.
یا جایی به هنگام جنگ می گوید به پهنای شمشیر و این یعنی او برای جنگ نیامده و نجات بخش است. روایتی از حضرت محمد(ص) و حدیث امیر المومنین که خود شناسی،خدا شناسی است و سخنی از حضرت مسیح بسیار به من کمک کرد و با راهنمایی های بحرانی و سایر دوستان تلاش کردم پیامبری باور پذیر باشم.
قرار بود ملک سلیمان نماینده ایران در اسکار باشد. اما اینطور نشد و بدرود بغداد به اسکار رفت. نظر خاصی نداری؟
کلا با جایگاه سیاسی در هنر مخالفم و فکر می کنم این هم از همان اعمال سلیقه های بی موقع و بد موقع است. امیدوارم روزی به جای فیلم های خارجی، فیلم های خود ما به اسکار برود.
حرف آخر!
انشاا.. همه یادمان باشد که می خواهیم چه کنیم. فکر می کنم موجی آمده که هنر آشفته بازار شده است. در زمینه هنر و فرهنگ اگر کمک نکنیم، لطمه زیاد می توانیم بزنیم.
ویوا بارسلونا

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
حامد بهداد گفت: بازي در«نارنجيپوش» افتخاري است كه نصيب يك بازيگر ميشود تا كنار داريوش مهرجويي كار كند و هر كس در قايق اين كارگردان بنشيند هميشه به سرمنزل مقصود ميرسد.
سینما روز _ اين بازيگر كه دو فيلم را در حال اكران دارد، در گفت وگو با خبرنگار بخش سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، درباره فيلم «انتهاي خيابان هشتم» نيز اظهار كرد: نقش فردي مثل «موسي» را از خيلي وقت پيش دوست داشتم و ميخواستم بازي كنم، سرانجام آن حس را به اين فيلم منتقل كرديم، اما ابزار و ادواتش تغيير كرد.
حامد بهداد دامه داد: اي كاش نقش كمي طولاني تر بود و در فيلمنامه برايش وقت ميگذاشتيم و مقداري اين نقش را بيشتر ميكرديم و اي كاش ميشد قسمت دو آن را ساخت تا يك بار ديگر اين نقش را بازي ميكردم، اما اين نقش را يك بار ديگر در فيلم ديگري بازي خواهم كرد.
بهداد درباره شرايط اكران اين دو فيلم گفت: درست است كه دو فيلم «نارنجيپوش» و «انتهاي خيابان هشتم»به پست سفارش بعضي فيلمها خورده و تعداد سينماهاي كمي دارند اما مهم آن است كه اين فيلمها جاودانگي خودشان را حفظ خواهند كرد، خصوصا فيلم داريوش مهرجويي.
ویوا بارسلونا
Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
بازنویسی فیلمنامه فیلم «دست تنها» تا دو هفته آینده توسط مسعود کیمیایی به پایان میرسد تا پس از حدود دو سال دوری از دوربین سینما، این کارگردان فیلم تازه خود را جلوی دوربین ببرد.
سینما روز _ مسعود کیمیایی در حال نگارش جدیدترین اثر سینمایی خود با نام دست تنها است که نگارش آن تا دو هفته دیگر به پایان خواهد رسید
این فیلم داستان مردی است که پس از سال ها زندان، برای نجات دخترش چند روز مرخصی میگیرد و به شهر می آید. فیلمنامه این فیلم سال ها پیش توسط اکبر ثقفی نوشته شده و کیمیایی در حال بازنویسی این فیلم است.
پیش از این حضور سعید راد در «دست تنها» یا «روز سگی» قطعی شده بود.
از ساخت فیلم «جرم» در سال 89، مسعود کیمیایی فیلم تازهای را جلوی دوربین نبرده است.
ویوا بارسلونا

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
«احتمال معکوس» به روزهای پایانی نزدیک میشود
سینما روز _ با گذشت 33 جلسه از فیلمبرداری چهارمین فیلم سینمایی بهرام توکلی، جدیدترین کار این کارگردان به روزهای پایانی نزدیک میشود
طبق برنامهریزیهای صورت گرفته «احتمال معکوس» در حدود 50 جلسه فیلمبرداری خواهد شد. گروه هم اکنون در لوکیشنی حوالی میدان تجریش مشغول فیلمبرداری هستند و تمامی بازیگران جلوی دوربین «پیمان شادمانفر» رفتهاند.
همچنین «بهرام دهقانی» از چندی پیش تدوین همزمان فیلم را آغاز کرده است.
بنابراین گزارش، به دلیل یک اشتباه نگارشی نام فیلم جدید بهرام توکلی در یکی از نشریات سینمایی «احتمالاً معکوس» ذکر شد که طی این خبر آن اشتباه تصحیح میگردد.
لیست عوامل فیلم سینمایی «احتمال معکوس» به شرح زیر است:
نویسنده و کارگردان : بهرام توکلی، مدیر فیلمبرداری: پیمان شادمانفر، صدابرداران: محمود سماک باشی – رضا نظری، طراح چهره پردازی: سعید ملکان، تدوین: بهرام دهقانی، دستیار کارگردان و برنامهریز: علیرضا نسایی، عکاس: علی نیکرفتار – سمیه جعفری، طراح صحنه و لباس: امیر حسین حداد، صداگذار: فرامرز ابوالصدق، مدیر تدارکات: شادروان امیر نوروزی، جانشین تولید: حیدر زرقومی، دستیار اول فیلمبردار: جلال عالیفکر، مجری نور: آرش رمضانی، منشی صحنه: سحر غمخوار – پانته آ حسینی، دستیار کارگردان: امین اشرفی، مدیر امور مالی: علی کثیری، گروه فیلمبرداری: عاطف امیری- محمد رضا پازوکی- ادیب سبحانی- احسان نادری- مصطفی صادقی، اجرای چهرهپردازی: عباس عباسی – آرزو کی قباد – مسعود علمداری، دستیار طراح صحنه: مهدی ستاری – محسن رجبی، مدیر صحنه: سید علیرضا موسوی، دستیار لباس: شادی رستگار، دستیار تدارکات: حسین نوروزی – محمود اسدیفرد، مسئول دوربین: سعید خضربان – سینا ایل بیگی، دستیار تدوین: سیاوش طرازنده، خدمات: هیبت پیری – حسین آقازاده، تهیهکننده: سعید ملکان، مشاور رسانهای: پویا نبی، بازیگران: ترانه علیدوستی، صابر ابر، سحر دولتشاهی، سعید چنگیزیان و با حضور حمید رضا آذرنگ.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: زوج جوانی در مدتی کوتاه لحظات زندگی گذشتشان را مرور میکنند و این مرور خاطرات، زندگی حالشان را تحت تاثیر قرار میدهد.
ویوا بارسلونا
Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
آمار فروش فیلم های در حال اکران در تهران، اعلام شد.
سینما روز _ فیلم سینمایی «نارنجی پوش» به کارگردان داریوش مهرجویی بعد از سه روز نمایش در تهران، 80 میلیون تومان فروش داشت. این فیلم قرار است در 10 شهرستان نیز اکران عمومی شود که تا امروز تنها در اصفهان به نمایش در آمده است.
فیلم سینمایی «گشت ارشاد» به کارگردانی سعید سهیلی که در اکران نوروزی سال جاری اکران شد، تا امروز نزدیک به یک میلیارد و 600 میلیون تومان فروش داشت. این فیلم در حال حاضر تنها در هفت سالن سینماهای تهران در حال نمایش است.
فیلم سینمایی «انتهای خیابان هشتم» به کارگردانی علیرضا امینی نیز 490 میلیون تومان فروخت.
فیلم سینمایی «قلاده های طلا» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی نیز یک میلیارد و یک صد میلیون تومان فروش داشت.

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
تصویربرداری «جاودانگی» در در زندان مرکزی بجنورد ادامه دارد. ابوالفضل پورعرب در این فیلم تلویزیونی ایفاگر نقش اصلی است
سینما روز _ تصویربرداری فیلم تلویزیونی «جاودانگی» به کارگردانی محسن توکلی هفته گذشته در شهرستان اسفراین آغاز شد و طبق برنامه ریزی ها گروه به مدت ۵ روز در زندان مرکزی بجنورد حضور خواهند داشت. با پایان بخش های زندان، سکانس های مربوط به اسفراین مقابل دوربین خواهد رفت.
طبق اعلام بانی فیلم،إ این تله فیلم به سفارش شبکه استانی خراسان شمالی (اترک) در حال ساخت است و به گفته محسن دانشور قرار است از سایر شبکه های سراسری نیز پخش شود.
ضمن اینکه سکانس نهایی فیلم به صورت رج زنی ۱۴ فروردین سال جاری همزمان با مسابقات قهرمانی کشتی با چوخه کشور در گود زینل خان مقابل دوربین رفت.
«جاودانگی» داستان دو دوست است که در حین تمرین کشتی یکی از آنها به طور تصادفی کشته می شود... .
ابوالفضل پورعرب، عنایت بخشی، جمشید صفری، سعید هرانف، مصطفی غلامی و محمد یحیی آبادی بازیگران اصلی این فیلم تلویزیونی هستند.
سایر عوامل اصلی این تله فیلم عبارتند از: نویسندگان: حسام مطلبی، محمد قانع فرد، برنامه ریز: مهدی مطلبی، دستیار اول کارگردان: افشین آقایی، دستیار دوم کارگردان: پیام نصیری خرم، منشی صحنه: ثریا ریاحی راد، مدیر تصویربرداری: حسن سلطانی، صدابردار: حمیدرضا اسلامی نژاد، طراح گریم: علیرضا باقربیگی، طراح صحنه: شهرام غدیری، مدیر تولید: مهدی مجلل، مجری طرح: محبوبه مجلل، مدیر تدارکات و جانشین تولید: شاهین رادفر، عکاس و روابط عمومی: پیام نصیری خرم
ویوا بارسلونا
Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
سینما روز _ پس از انتخاب ترانه عليدوستي به عنوان مترجم برگزيده سال، فريده حسن زاده - مصطفوي در نوشتهاي كه در قالب نامهاي سرگشاده خطاب به اين بازيگر تواناي ايراني منتشر شد، چنين نوشت :
خانم عليدوستي، شما هم نسل دختر من ايد؛ نسلي كه به هنرپيشه مي گويد بازيگر.
از قضا در زمان ما هنرپيشه تنها چيزي كه پيشه اش نبود هنر بود. مخصوصا زن، همين قدر كه خوب مي رقصيد و خوب لب مي زد تا يك خواننده حرفه اي به جايش آواز بخواند اسمش مي شد هنرپيشه و نانش مي افتاد در روغن. و البته گاهي هم با كتك خوردن از پدر و برادر و شوهر يا به زور ازدواج كردن ناچار مي شد نقش نامزد و خواهر و مادر تماشاچي را بازي كند و او را با وجداني آزرده و چشماني اشكبار اما در نهايت با غروري ارضاشده از سالن سينما بدرقه كند. زمان ِ ما در ميان ِ هنرپيشگان، تا آنجا كه من مي دانم فقط دو زن واقعا هنري از خود نشان دادند و تصور ديگري از هنرپيشه فيلم فارسي به نمايش گذاشتند. يكي با آدامس فروختن در جلوي دانشگاه براي نشان دادن اعتراضش به نارسايي ها و ديگري با چاپ كتاب شعري كه به سرمايه يك هنرپيشه مرد منتشر شد و توجه روشنفكران را برانگيخت طوري كه شيرين تعاوني پژوهشگر موسسه تحقيقات و برنامه ريزي علمي و آموزشي با او مصاحبه اي كرد و او را مثل پديده اي قابل تحقيق مورد مطالعه قرارداد.
نسل شما اما عطاي هنرپيشگي را به لقايش بخشيد و به بازيگري روي آورد. بودلر مي گويد هنرمند در عين ِ خود بودن بايد بتواند چون روحي سرگردان در كالبدهاي ديگر حلول كند و نهاني ترين جنبه هاي هر شخصيتي را با همه ابعادش به نمايش بگذارد.
مثل خود شما كه همه بي پناهي ها و دربه دري هاي ترانه پانزده ساله را با قدرت به نمايش گذاشتيد و جايزه بهترين بازيگر زن را با سرافرازي در جشنواره فجر پذيرفتيد.
البته گفتن ندارد كه آنچه نقش آفرينان زن در ايران ِ بعد از انقلاب كردند بسي فراتر از هنرآفريني و معاني ِ متداول خلاقيت بود زيرا آنها توانستند ژرف ترين روابط ِ بين مرد و زن را بي سلاح ِ بُرنده برهنگي و تا آخرين لايه هاي پنهان ِ مخاطب به نمايش بگذارند و دالان به دالان روشنايي ببخشند هزار توهاي تاريك و ناشناخته درون ِ او را. اين كاري بود كارستان كه تلنگري زد بر آبگينه تاريخ ادبيات ايران و جهان و اگر ويكتور هوگوها و شارل بودلرها و گوستاو فلوبر ها زنده بودند نكته ها مي آموختند از آن و بر غناي ادبي خود مي افزودند.
شما هم ترانه خانم عليدوستي، نقش ِ مهمي داشتيد در تلنگر زدن بر اين آبگينه جهان نما به رغم ِ جواني و بي تجربگي و حق داشتيد جايزه بهترين بازيگر را بپذيريد و نه نگوييد. ولي... . ولي وقتي در خبرها خواندم كه براي نخستين ترجمه تان تقدير شده ايد و به عنوان بهترين مترجم فصل از رقباي مجرب و پيشكسوتي چون بهمن فرزانه و سيروس ذكاء جلو افتاده ايد بي اختيار شوكه شدم. زيرا ترجمه حتي در مرحله بازآفريني، فن است نه هنر و توانا شدن در هر فني نيازمند ممارست است، نيازمند تجربه كسب كردن و مهارت يافتن به مرور زمان. پس چگونه است كه مترجمي جوان و نوراه با اولين اثرش از مترجماني كه راه ها در نورديده و كفش ها كهنه كرده اند جلو افتاده است؟ حتي خواننده هاي غيرحرفه اي و كاملاتفنني ادبيات كه به ناشران اجازه مي دهند از هر ترفندي براي فروش كتاب هاي شان استفاده كنند، همان ها كه پا به كتابفروشي نمي گذارند مگر اسم يك كارگردان يا بازيگر معروف سينما را روي كتابي پشت ويترين ببينند نمي توانند در اغراق آميز بودن ِ چنين تقديري شك نكنند. راستش من اگر جاي شما بودم مي گفتم: «نه! من شايسته تشويق ام نه تقدير» و نمي گذاشتم اصالت ِعلايق و تلاش هاي ادبي ام براي اهل فن زير سوال برود.
و شما البته شايسته تشويق ايد زيرا با فعاليت هاي ادبي جدي خود وجهه تازه اي به شخصيت بازيگر زن در ايران بخشيده ايد. همان طور كه همكار بسيار محترمتان سركار خانم بهاره رهنما با جديت در نوشتن داستان كوتاه، رمان، شعر و وبلاگ، راه دشوارِ راه يافتن به جمع نويسندگان حرفه اي اين سرزمين را يافت و نشان داد كه شهرت و موفقيت بازيگري غايت ِ آمال ِ او نيست و در نهايت معبودي جز هنر نمي شناسد. كتاب داستان هاي كوتاه او پنج بار تجديد چاپ شد و اين نشانه انتخاب و تشويق و احترام مردم بود بس غرورآفرين تر از تقدير شدن توسط هياتي از داوران كه شايد قصدشان رونق بخشيدن به بازار راكد كتاب بوده با استفاده از محبوبيت بازيگران در ميان مردم، يا جبران بي حرمتي هاي لفظي فلان كارگردان سينما به شخصيت و نجابت بازيگران زن. اما شما چرا باور كرده ايد كه گل هاي غنچه نكرده مي شكوفند؟ اگر هنري در ترجمه شما باشد آن را بي گمان مديون مطالعات تان از مترجمان حرفه اي و سخت كوشي هستيد كه عمري را به پاي كلمات ريخته اند بي اينكه محروميت از رفاه و شهرتي درخور آنها را از پا انداخته باشد.
من اگر جاي شما بودم لوح تقديرم را تقديم به يكي از اين مترجمان مي كردم مثلابه آقاي قاسم صنعوي كه شما هرچه در اينترنت بگرديد يك عكس و مصاحبه از او پيدا نمي كنيد. نيم قرن بيشتر است كه در گوشه خانه اي در مشهد ترجمه مي كند، محروم از پيش پا افتاده ترين امكانات ِ مادي و معنوي اهل قلم در اوگاندا و زيمبابوه و تنها دلخوشي اش اين است كه بسياري از شاعران و نويسندگان اصيل اين سرزمين سواد و مهارت هاي زباني خود را مديون ترجمه هاي او از شعر و رمان دنيايند. مثال ديگر خود ِ من كه تخصصم نه بازيگري كه پول در نياوردن است. وقتي من شروع كردم به ترجمه زندگينامه قطور فدريكو گارسيا لوركا شما هنوز به دنيا نيامده بوديد! هان! لابد الان همه كشف مي كنند كه حسودي مي كنم به شما و حسود البته كه هرگز نياسود! راستش سال ها به همه كساني كه اين امكان را داشتند با يك قاچ از سواد و همت و سخت كوشي من معروف شوند رشك مي بردم. زيرا هر اهل قلمي نيازمند ديده شدن و شنيده شدن است و مهم تر از آن نيازمند ِ يافتن همكاران و مخاطباني براي برقراري بده بستان هاي ذهني و تيز كردن لبه آمالش. بگذريم از نياز شديد براي داشتن حداقل استقلال مالي. اما مدت هاست ديگر خو كرده ام به بادمجان سرخ كردن وسط ترجمه و شنيدن صداي دلشكسته فروغ در ضمير ناخودآگاهم:
«اگر گلي به گيسوي خود مي زدم
از اين تقلب از اين تاج كاغذين
كه بر فراز سرم بو گرفته است فريبنده تر نبود؟»
خانم عليدوستي! از شما چه پنهان وقتي كتاب لوركا چاپ شد و بردم روزنامه اي آن را معرفي كند مسوول صفحه ادب و هنر كه دختري بود به جواني و زيبايي شما لوركا(Lorca) را نمي شناخت. عنوان كتاب را اين گونه خواند: «زندگينامه ل َ وَرك ا» Lavarka!
برگشتم خانه و به بادمجان سرخ كردن و ظرف شستن و پياز پوست كردن مشغول شدم و مطمئن شدم ديگر نه به مسوول صفحه ادب و هنر آن روزنامه و نه به هيچ كس ديگر هرگز حسادت نخواهم كرد. مدت هاست حتي وقتي در آينه نگاه مي كنم فقط يك رديف صندلي خالي مي بينم. شما كه را در آيينه مي بينيد؟ شما كه را دوست داريد در آينه ببينيد؟ همان ترانه 15ساله كه حق و حقوقش را به رغم تنها و بي پناه بودن به چنگ مي آورد يا هنرپيشه اي كه براي رونق بخشيدن به بازار سرد كتاب و كتابفروشي ها نقش برنده اول را ايفا مي كند؟

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
سینما روز_ بازیگر سینمایایران گفت: با عده بسیاری از کارگردانانی روبه رو هستیم که به جای آنکه بازیگران شایسته را در تئاتر یا فیلم های شایسته و کلاس های آموزشی جستجو کنند و یا حداقل با تست گرفتن و آگاهی به استعداد افراد آنها را شناسایی کنند، در محافل و مهمانی ها به دنبال کشف بازیگر است،
|
موضوع فساد در سینمای ایران بحث داغ هفته اخیر رسانههای ایران است. السا فیروزآذر بازیگر سینمای ایران که فیلم سینمایی «یکی از ما دو نفر» وی به تازگی وارد شبکه نمایش خانگی شده است، در گفت وگو با مهر ضمن بررسی دقیق پاره ای بی اخلاقی ها در سینمای ایران به اظهار نظراتی پرداخته که در ذیل آمده است.
بحث فساد در سینما این روزها از طرف برخی افراد بر سر زبان ها افتاده است نظر شما در این زمینه چیست؟
السا فیروزآذر، بازیگر: اجازه بدهید به جای اینکه در ارتباط با فساد در سینما صحبت کنیم درباره اخلاق درسینما حرف بزنیم... اخلاق در سینما منحصرا به روابط زن و مرد و روابط جنسی، اعتیاد به الکل و مواد مخدر محدود نمی شود و به نظر من آنچه که در سینما باید به عنوان اخلاق مورد بررسی قرار بگیرد ، در درجه اول تعهد اخلاقی و حس مسئولیت نسبت به آثار هنری است. هر چند که اطلاق هنر به بسیاری از فرآورده های تولید شده ، کم لطفی است.
به نظر من فساد در سینما وقتی به وجود می آید که افرادی که در بخش های مختلف خانواده سینما مسئولیت های متفاوتی بر عهده دارند، به جای پرداختن به مسئولیت های شغلی خویش، سینما را به عنوان ابزاری برای جبران کمبودهای خویش به خدمت می گیرند. از این موارد می توان به فرصتی برای دیده شدن، مورد توجه قرار گرفتن، تنوع طلبی، شهرت و کسب پول و موقعیت اجتماعی و... اشاره کرد.
خلاقیت، مطرح کردن دیدگاه های جدید در هنر، ارائه کردن آثار هنری با کیفیت مطلوب ، بالا بردن سطح فنی و هنری در سینما تلاش برای اعتلای فرهنگی جامعه ، داشتن برنامه ریزی کوتاه مدت و بلند مدت، مطالعه و رشد آگاهی روز به روز خالق اثر هنری و... خصوصیات افرادی است که سینما را چیزی فراتر از وسیله ای برای رسیدن به امیال سرکوفت شده خود بدانند. هر چند امیال سرکوفته خود می تواند منشا به وجود آمدن یک اثر هنری شود که در مقابله با آسیب های اجتماعی بسیار موثر است.
متاسفانه بعضا پاره ای از افرادی که به عقیده من به طور اتفاقی نه بر اساس دانش و بینش خود وارد این وادی شده اند، در جهت تسکین امیال سرکوفته خود صدمه جدی به این هنر والا می زنند.
*منظور شما از اخلاق چیست؟
- از نظر من اخلاق مجموعه ای از باید ها و نباید هاست. بایدها و نبایدهایی که شاید در لحظه انجام آن ناخوشایند و بر خلاف امیالمان باشند ولی چیزی است که سعادت و خوشبختی و تعادل جامعه بدون آن امکان پذیر نیست. شاید وجه مشترک تمامی انسان هایی که پایبند اخلاق نیستند، از بین رفتن احساس، تنوع طلبی، بی انگیزگی، سردرگمی و بدبینی باشد. اغلب آنها از داشتن خانواده ای گرم محرومند حتی اگر مجموعه ای از خانواده در اطراف آنها باشد. عدم توانایی در حفظ یک ارتباط سالم و ماندگار از دیگر خصوصیات آنها است.
فراموش نکنیم، جامعه از تک تک افراد آن تشکیل شده و به زبان ساده جامعه یعنی من و شما... طبعا اگر من اخلاق گرا نباشم ممکن است شما هم تحت تاثیر اعمال غیر اخلاقی من و صرفا برای تلافی بی اخلاقی من ، اخلاق را کنار بگذارید و کل جامعه شبیه خیابان ها و اتوبان های شهری خواهد شد که جدول بندی ، خط کشی و تابلو و حتی جهت مشخصی ندارد و مردمانش، همچون ماشین هایی که به هم برخورد کرده و صدمات جبران ناپذیری به هم می زنند و هنوز ترمیم نیافته تصادفی دیگر وتصادفی دیگر...
چنانچه امروز نه تنها در وادی هنر بلکه در اشکال مختلف اجتماعی به شکل نقاط سر درگمی درآمده ایم که آه می کشیم و می گوییم همه بد شدند و ارتباط انسانی درستی وجود ندارد...
با این تعاریف از نظرمن اخلاق مراقبتی است که در همه مشاغل و گروه ها و گروهک ها تا خود فرد باید صورت بگیرد... ولی در سینما اهمیت ویژه ای می یابد، چرا که از خصوصیت ذاتی سینما نشات می گیرد ...سینما هنری است که مخاطبان میلیونی دارد... و به طور مستقیم با مخاطب خود رابطه برقرار می کند تا آنجایی که گاه تماشاگر جدای آنچه که روی پرده می بیند، به عوامل صحنه و پشت صحنه علاقه ویژه ای پیدا می کند و مایل است درباره عوامل کار به ویژه بازیگران و کارگردانان بیشتر بداند.
به عنوان مثال، به طور معمول، یک بیمار تمایلی برای دانستن زندگی خصوصی دکتر خود ندارد. ولی در مورد ورزش و سینما این قضیه متفاوت است. ورزشکاران و بازیگران معمولا هوادارانی پیدا می کنند، که نه تنها می خواهند راجع به زندگی آنها بدانند بلکه آنها و زندگی شان را برای خود الگو می کنند. این مورد توجه بودن برای بازیگر یا ورزشکار شانس بزرگی است چرا که علاه بر دیده شدن ومورد توجه قرار گرفتن، موجب بقای کاری او می شود ولی از طرف دیگر یک بازیگر نه تنها مسئول اخلاق خود است بلکه مسئول الگوی اخلاقی ای است که به هزارن نفر هوادار او هم منتقل می شود.
*وضعیت فعلی اخلاق در سینما، تلویزیون و کلا هنر را چگونه ارزیابی می کنید؟
- اجازه بدهید به طور خاص به مبحث سینما و تلویزیون بپردازیم. با نگاهی نه چندان موشکافانه به آثار تولید شده در عرصه سینما و تلویزیون به سادگی می توان دریافت که برای تولید این آثار انرژی و سرمایه زیادی به کار گرفته نشده است. گذشته از چند اثر معدود هنری با نگاه به این آثار در می یابیم که گروه سازنده انگیزه و درک درستی از مسئولیت های خویش نداشته و باری به هر جهت کاری را به پیش برده اند. خصوصیت کلی همه آنها نشانگر ضعف جدی در هنگام تولید این گونه آثار است.
گویا همه سکانس های این آثار یک چیز را با صدای بلند اعلام می کنند: ما حواسمان آنجا که باید باشد، نیست. ما نسبت به نتیجه کار ناامیدیم و بنابراین برای این کار انرژی کافی نمی گذاریم یا اصولا بلد نیستیم که بگذاریم. ما نسبت به کار خود تعهد اخلاقی نداریم. پس حواسمان جای دیگریست.
*منظور شما از این حواس پرتی چیست؟
- اجازه بدهید به اجزای این آثار نگاهی گذرا بکنیم. به عقیده من بسیاری از بازیگرانی که در سریال ها نقش آفرینی می کنند تنها می خواهند زیبا دیده شوند، معروف شوند و موقعیتشان چه از لحاظ اجتماعی و چه اقتصادی رشد کند. اغلب آنان راهنمای درستی ندارند که به آنها راه درست رشد را نشان دهد و از خاصیت معروف شدن برایشان بگوید. اغلب می بینم که این قبیل بازیگران به جای تمرکز بر حرفه سنگین خویش، سعی می کنند با ایجاد رابطه و دوستی با دستیاران و کارگردانان راه را برای خود هموار کنند. تملق بگویند به هر مناسبتی به کلیه عوامل سینمایی که در حافظه موبایل خود دارند، پیغام تبریک بفرستند و در سطوحی دیگر برای کسب شانس بیشتر با انها دوست شوند. البته نباید فراموش کنیم که عوامل بسیاری موجب این قبیل ارتباطات نادرست می شود. شاید بتوان گفت فشار مالی ، کمبود کار، نیاز روانی از دلایل مهم این سردرگمی ارتباطی بوده و موجب کمرنگ تر شدن اخلاق در آنها می شود.
ازطرف دیگر با عده بسیاری از کارگردانانی روبه رو هستیم که به جای آنکه بازیگران شایسته را در تئاتر یا فیلم های شایسته و کلاس های آموزشی جستجو کنند و یا حداقل با تست گرفتن و آگاهی به استعداد افراد آنها را شناسایی کنند، در محافل و مهمانی ها به دنبال کشف بازیگر است، که مسلما به این بی اخلاقی دامن می زند. برای این قبیل کارگردانان فرق نمی کند که طراح صحنه یا فیلمبردار و سایر عوامل چه میزان خلاق و حرفه ای هستند بلکه بیشتر حواشی کار برایشان مطرح بوده و بر این اندیشه اند که تا چه میزان این افراد زیر دست می توانند کمبود های روحی روانی جنسی و مالی آنها را تامین کنند.
البته این مسئله تنها به جامعه ایران محدود نمی شود، بلکه در همه جای جهان زمانی که به جای استفاده از افراد توانمند ، صالح و شایسته از کسانی که به نوعی در ارتباط فردی و فامیلی قرار دارند ، استفاده شود، شاهد چنین اتفاقاتی هستیم...
*برای محدود کردن و در خوش بینانه ترین حالت ریشه کن کردن بی اخلاقی چه پیشنهادی دارید؟
- برای دادن جواب علمی به این سوال نیاز به کارشناسی جدی و عمیقی داریم اما اگر بخواهم بر اساس تجربه فردی خود نظر بدهم باید بگویم متولیانی که در هنر به ویژه سینما به جای کنترل ظاهری افراد شاغل در این هنر، ابتدا تخصص و انگیزه افرادی که پا به این حیطه می گذارند را مد نظرداشته باشند. چرا که بدون توجه به این اصل بسیاری از افراد غیر متخصص صرفا با تظاهر به ایمان مذهبی و بدون داشتن این ایمان ، وارد این حریم شده و رفتارهای نامعقولی از خود بروز می دهند، که دود آن به چشم همه هنرمندان می رود.
*و حرف آخر...
- همینقدر بگویم که تجربه محدود من می گوید که علاوه بر افرادی که تنها ظاهر روشنفکری دارند، بیشترین رفتار ناپسند را از کسانی دیده ام که بدون هیچ باور قوی مذهبی از این پوشش سوءاستفاده کرده و به نوعی خود را صاحب و قیم هنر می دانند.
|

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
حاشيهنويسي علی میرمیرانی بر يادداشت فريده حسنزاده
سینما روز _ ديروز و در همين صفحه يادداشتي خواندم از خانم مترجم، فريده حسنزاده، خطاب به ترانه عليدوستي با اين مضمون كه چرا جايزهاي كه بابت ترجمه گرفته، پسنداده است.
دو بار يادداشت را خواندم و هر بار بيشتر حيرت كردم از اين خصلت غريب و پارادوكسيكال ما ايرانيها كه هم تشنه شهرتيم، هم آن را تحقير و تخفيف ميكنيم!
من هيچكدام از اين دو بانو را از نزديك نميشناسم و تنها با آثار هردويشان در حوزههاي كتاب و سينما آشنا هستم. اساسا مترجم هم نيستم، روزنامهنگاري هستم كه گاهي مرتكب نوشتن كتابي هم شده، پس بحثم يك بحث درونصنفي نيست. نگاهم متوجه رشك آشكار و نهان تكتك سطور آن يادداشت است كه تاسف را زماني فزوني ميبخشد كه بدانيم نگارندهاش فرهيخته است و صاحب آثار ترجمهاي خوب و بعضا ماندگار.
تخفيف و تحقير از سطر اول يادداشت شروع ميشود با اين جمله كه فلاني تو همسن بچه من هستي! و بعدتر در دل مطلب همين نگاه و استدلال ادامه مييابد كه وقتي تو به دنيا نيامده بودي من ترجمه ميكردم و... اين چه تفاخري است؟! اين چه نگاهي است كه ما ايرانيها داريم؟ آيا امكان ندارد كسي اولين كاري را كه ترجمه ميكند يا مينويسد يا نقاشي ميكند يا... از كسي كه 50 سال است در اين حيطه فعاليت دارد، بهتر باشد؟! خلط مبحث نشود دوباره تكرار ميكنم بحثم سر اينكه جايزه حق عليدوستي بوده يا نبوده نيست،
نكته اين است كه استدلال خانم حسنزاده، در تكتك كلماتش از وجوه نه چندان مثبت برخي خصلتهاي ناصواب ما ايرانيها ميآيد. يكي از اين خصايص برترپنداري هنر و توانايي خود و صنف خود از سايرين است. معلوم نيست حسنزاده براساس چه فرض و حكمي پنداشته اگر عليدوستي در نوجواني جايزه نقش اول زن را در سينما برده حقش بوده و اگر در اولين حضورش در عرصه كارهاي مكتوب جايزه ببرد، معصيت كرده است! مگر در عرصه هنر سينما استخوان خرد كردن و ممارست و سواد و خاك صحنه خوردن و... را نميشود ملاك قرار داد و بعد گفت ماداميكه عزتالله انتظامي عزيز نقشآفريني ميكند هيچ هنرپيشه زير 50 سالي نبايد جايزه ببرد؟!
چرا تصور ميشود آنجا چون حوزه سينماست كسوت و تجربه و تمرين و... چندان مهم نيست و جايزه حق مسلم(!) عليدوستي است اما اينجا صدالبته كار ترجمه حساب و كتاب دارد و به هيچوجه حق نداشته جايزه ببرد؟! (البته من به تفاوتهاي اين دو حوزه واقفم و ميدانم اساتيد و اوتاد ترجمه كه كم ديده ميشوند و زياد زحمت ميكشند را تا چه ميزان بايد قدردان بود).
نكته ديگري كه در متن است، علاوه بر عيانسازي خصلت تحقير جوان و برترپنداري كار خود كه نزد ما ويژگيهايي پررنگ هستند، مقوله بهحقخودنرسيدن است. باور كنيد اين ديگر يك بيماري همهگير است! دقيقا مصداق همان چيزي كه به آن ميگويند اپيدمي. اگر پاي صحبت افراد، از هنرمند و نويسنده و مكانيك و معلم و ورزشكار و... بنشيني، اكثر آنها معتقدند به حقشان نرسيدهاند و يك عده تازه از راه رسيده كه اصلا شايستگي و توانايي نداشتهاند، قلههاي شهرت و افتخار را بيدليل پيمودهاند. خلاصه هركس از منظر خود استدلال ميكند كه من با تواناييهاي عديده، دارم گوشه خانه بادمجان سرخ ميكنم و يك ترانه عليدوستياي در رشته ما به ناحق جايزه ميبرد (نقل به مضمون از يادداشت ديروز).
بحث ديگر، بحث حسادت است. عدهاي از ما كم و بيش آدمهاي حسودي هستيم و دقيقا همان چيزهايي را كه منكوب و تخطئه ميكنيم موارد مورد رشك بردن ماست.
يعني اگر ثروت و دارايي كسي را زير سوال ميبريم، در دل به داشتههاي او غبطه ميخوريم و زماني كه شهرت و معروفيت شخصي را زير مهميز ميكشيم آرزوي آن شهرت را در سر ميپروانيم. در يادداشت خانم حسنزاده اين مساله آنقدر عيان است كه خود نگارنده هم به شوري آش واقف شده، فرار به جلو ميكند و ميگويد الان همه خواهند گفت حسودي ميكنم. بعد در ادامه چند سطري استدلال ميآورد كه همه مويد اين است كه بله حسودي ميكنم! خانم حسنزاده، اساسا جنس هنر سينما در سراسر جهان به اين شكل است كه افراد را سريع مشهور و معروف ميكند. اگر اين افراد به ساير حوزهها هم سرك بكشند، در تمام جهان احتمالا قدري بيشتر از لياقت اثرشان با اقبال عمومي روبهرو خواهند شد،
اين يك امر ساده و بديهي است، حالا اگر در ايران باعث اندك رونقي در بازار مرده كتاب هم بشود كه چه بهتر، اين همه ناراحتي و عصبانيت و دلخوري براي چيست؟
خصلت ناپسند ديگر ما بيسوادپنداري همه جز خودمان است. متاسفانه آن يادداشت از اين عيب هم مبرا نيست آنجا كه كسي حتي دبير سرويس ادب هنر روزنامهها، اسم لوركا را هم بلد نيست بخواند و مترجم باسواد و حاذق ما مجبور است كماكان بادمجان سرخ كند، اين خصوصيت ما ايرانيها هم خود را عيان نشان ميدهد. از اين دست نگاههاي بد و غلط و نهادينه شده باز هم ميتوان در يادداشت ديروز به عنوان مثالي كلي، يافت و به آن اشاره كرد اما اطاله كلام جايز نيست،
از اين رو تنها به دو نكته اشاره ميكنم و درميگذرم؛ الف) در بردن اين جايزه حتي اگر غلط باشد، كمترين تقصير را خود عليدوستي دارد. اگر نقدي هم وارد است، به هيات داوري و جايزهدهندگان است نه جايزهگيرنده و اينكه برو جايزهات را پس بده، از دايره منطق به دور است. ب) خانم حسنزاده گرامي من به عنوان مخاطبي كه چند كار ترجمه شده از شما، از آقاي صنعوي و... ديگر دوستان كمتر ديده شده، خواندهام گمان ميكردم خواندن و ترجمه اين همه اثر عميق و دقيق و مسحوركننده، حتما مترجم آنها را هم صاحب نگاهي قدري ژرفتر يا با شكيب بيشتر خواهد كرد. شايد اشتباه از من بوده،
در ضمن ببخشيد بادمجان سرخ كردن كار خيلي بدي هم نيست، خيلي از فرهيختگان همين كار را ميكنند. باور نداريد، يكي از استادان ترجمه ايران زمين، نجف دريابندري اساسا يك كتاب دو جلدي قطور راجع به همين بادمجانسرخ كردن و حواشياش نوشته با نام كتاب مستطاب آشپزي، در حال حاضر هم، هم مترجم است، هم روشنفكر، هم از هنرمندان سينما شاكي نيست، هم احتمالا بادمجان سرخ ميكند!
ویوا بارسلونا
Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
علی اوجی از تهیه آلبومی با شعر و صدای اندیشه فولادوند همراه با موضوع جنگ خبر داد
سینما روز _ علی اوجی تهیه کننده و مدیر تولید آلبوم های موسیقی، در گفت و گو با خبرنگار موسیقی سینما پرس، گفت: در حال حاضر مشغول تهیه البومی هستم که با شعر و صدای اندیشه فولادوند پا به بازار موسیقی کشور می گذارد.
وی افزود: این آلبوم که در مورد جنگ است اتفاق متفاوتی را رقم خواهد زد و کاملا حال و هوای جنگ دارد و من تهیه کنندگی آم را برعهده دارم
این مدیر تولید تصریح کرد: آلبوم شامل ۶ قطعه می شود که هنوز نام قطعی آن مشخص نشده است. اندیشه فولادوند شاعر و خواننده قطعات است که البته قرار است خواننده دیگری هم به کار اضافه شود که هنوز مشخص نیست چه کسی قرار است باشد.
وی ادامه داد: آهنگساز کار کارن همایون فر است و آلبوم در حال حاضر در مرحله ضبط استودیو است و اشعار آن نیز مجوز گرفته است.
اوجی در پایان خاطر نشان کرد: این آلبوم از طریق شرکت سوته دلان منتشر می شود.
ویوا بارسلونا
Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
رقابت اصغر فرهادی با مارتین اسکورسیزی، جرج کلونی و ترنس مالیک
سینما روز _ فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» به نویسندگی و کارگردانی اصغر فرهادی نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم خارجی این دوره از مراسم اهدای جوایز ایتالیایی «دیوید دی دوناتلو» شد. به گزارش خبرگزاری سینمای ایران (سینما پرس)، نامزدهای این دوره از مراسم اهدای جوایز «دیوید دی دوناتلو» (David di Donatello) در روز گذشته در حالی اعلام شد که جدیدترین ساخته اصغر فرهادی به نام «جدایی نادر از سیمین» نیز در بخش بهترین فیلم خارجی نامزد دریافت جایزه در این مراسم سالیانه شده است.
بنابر گزارش ایگاه اطلاع رسانی هالیوود ریورتر، فیلم های سینمایی «بران» (Drive) به کارگردانی نیکولاس ویندینگ رفن، «هوگو» (Hugo) به کارگردانی مارتین اسکورسیزی، «عید ماه مارس» (Ides of March) به کارگردانی جورج کلونی و «درخت زندگی» (The Tree of Life) به کارگردانی ترنس مالیک نیز دیگر نامزدهای بخش بهترین فیلم خارجی این دوره از مراسم «دیوید دی دوناتلو» هستند.
همچنین فیلم سینمایی «داستان یک قتل عام» (Story of a Massacre) به کارگردانی مارکو تولیو گیوردانا با نامزد شدن در 16 بخش، بالاتر از آثار نانی مورتی و پائولو سورنتینو و در صدر آثار نامزد شده در بخش های مختلف این مراسم سالیانه قرار گرفته است.
«داستان یک قتل عام» که داستان بمبگذاری «پیانتزا فونتانا» در سال 1969 ایتالیا را به تصویر می کشد، در بخش های بهترین فیلم، بهترین کارگردان، بهترین فیلمنامه، بهترین تهیه کنندگی و بهترین بازیگر نقش اول مرد (والریو ماستاندریا) و غیره نامزد دریافت جایزه شده است.
فیلم سینمایی «داستان یک قتل عام» از تاریخ 30 مارس (11 فروردین) بهار سال جاری روی پرده سینماهای ایتالیا رفته است و برخی از رسانه های این کشور اروپایی اعلام کرده اند که این فیلم سینمایی در بخش مسابقه این دوره از جشنواره فیلم کن نیز برای دریافت جایزه نخل طلایی این جشنواره فرانسوی به رقابت با سایر آثار مطرح و برجسته بین المللی می پردازد.
مارکو تولیو گیوردانا پیش از این در سال 2000 میلادی نیز برای ساخت فیلم سینمایی «یکصد گام» (One Hundred Steps) موفق به دریافت جایزه بهترین فیلمنامه این مراسم ایتالیایی شده است.
همچنین این کارگردان ایتالیایی در سال 2003 میلادی نیز برای ساخت فیلم سینمایی «بهترین جوانی» (The Best of Youth) توانست 2 جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی مراسم اهدای جوایز «دیوید دی دوناتلو» را به خود اختصاص دهد.
فیلم های سینمایی «ما یک پاپ داریم» (We Have a Pope) به کارگردانی نانی مورتی و «اینجا باید همانجا باشد» (This Must Be the Place) به کارگردانی پائولو سورنتینو نیز به ترتیب با نامزد شدن در 15 و 14 بخش، پس از «داستان یک قتل عام» قرار گرفته اند.
«سزار باید بمیرد» (Ceaser Must Die) به کارگردانی برادران تاویانی که پیش از این موفق به دریافت جایزه خرس طلایی بهترین فیلم شصت و دومین دوره جشنواره بین المللی فیلم برلین شده است نیز دیگر اثری است که به همراه فیلم های سینمایی «داستان یک قتل عام»، «ما یک پاپ داریم» و «اینجا باید همانجا باشد» برای دریافت جایزه بهترین فیلم این دوره از مراسم اهدای جوایز «دیوید دی دوناتلو» به رقابت می پردازد.
فیلم سینمایی «ترافورما» (Terraferma) به کارگردانی امانوئل کریالز نیز دیگر نامزد بخش بهترین فیلم این مراسم سالیانه است. «ترافورما» در سال گذشته توانست جایزه بهترین فیلم از نگاه هیات داروان جشنواره بین المللی فیلم ونیز را از آن خود کند.
همچنین مارکو تولیو گیوردانا، نانی مورتی، پائولو سورنتینو، برادران تاویانی و امانوئل کریالز به همراه فرزان اوزتک نیز نامزدهای بخش بهترین کارگردان این دوره از مراسم اهدای جوایز «دیوید دی دوناتلو» هستند.
فرزان اوزتک ساخت فیلم سینمایی «حس باشکوه» (Magnificent Presense) را برعهده داشته است.
همچنین بخش بهترین فیلمنامه این مراسم سالیانه نیز شاهد حضور فیلم های سینمایی «داستان یک قتل عام»، «ما یک پاپ داریم»، «اینجا باید همانجا باشد»، «سزار باید بمیرد» و «ناامید» (Chill!) به کارگردانی فرانسیسمو برونی است.
فیلم های سینمایی «کشتار» (Carbage) به کارگردانی رومن پولانسکی، «ملانکولیا» (Melancholia) به کارگردانی لارس فن تریه، «غیرقابل دسترس ها» (The Untouchables) به گارگردانی اولیویز ناکاشی و اریک تولدانو، «لو هاور» (Le Havre) به کارگردانی آکی کوریسماکی و «هنرمند» (The Artist) به کارگردانی میشل هازاناویسیوس نیز نامزدهای دریافت جایزه بهترین فیلم اروپایی این دوره از مراسم اهدای جوایز «دیوید دی دوناتلو» هستند.
«جدایی نادر از سیمین» در اسفند ماه سال گذشته توانست با شکست رقیبان برجسته ای مانند «سرسخت» (Bullhead) به کارگردانی ماسکل آر از بلژیک/ «پاورقی» (Footnote) به کارگردانی ژوزف سدار از رژیم صهیونیستی/ «در تاریکی» (In Darkness) به کارگردانی آگنیشکا هولاند از لهستان/ «آقای لاژار» (Monsieur Lazhar) به کارگردانس فیلیپ فالاردو از کانادا، جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان هشتاد و چهارمین دوره مراسم آکادمی اسکار را به خود اختصاص دهد.
اصغر فرهادی نیز برای نگارش فیلمنامه «جدایی نادر از سیمین» در بخش بهترین فیلمنامه غیراقتباسی این دوره از مراسم آکادمی اسکار نامزد دریافت جایزه شده بود که در نهایت موفق به دریافت این جایزه نشد.
فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» که توانست در نخستین حضور خود در عرصه بین المللی در زمستان سال 1389، جایزه خرس طلایی بهترین فیلم و خرس نقره ای بهترین بازیگر مرد و زن شصت و یکمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم برلین را دریافت کند، در اسفند ماه سال گذشته جوایز بهترین فیلم سی و هفتمین دوره مراسم اهدای جوایز فرانسوی «سزار» (Cesar awards)و مراسم اهدای جوایز «اسپیریت» (Spirit Awards) را از آن خود کرد.
همچنین «جدایی نادر از سیمین» که بازیگرانی مانند لیلا حاتمی، پیمان معادی، شهاب حسینی، ساره بیات، سارینا فرهادی، بابک کریمی و مریلا زارعی در این فیلم درام ایفای نقش کرده اند، پیش از این نیز توانست 4 سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری (محمود سماک باشی)، بهترین فیلمبرداری (محمود کلاری)، بهترین فیلمنامه (اصغر فرهادی) و بهترین کارگردانی (اصغر فرهادی) بیست و نهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر را از آن خود کند.
«جدایی نادر از سیمین» که نامزد دریافت بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان این دوره از مراسم اهدای جوایز «بفتا» نیز شده بود، نتوانست این جایزه را از آن خود کند، اما جدیدترین ساخته اصغر فرهادی جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان شصت و نهمین دوره مراسم اهدای جوایز «گلدن گلوب» را به خود اختصاص داد.
جدیدترین ساخته اصغر فرهادی در یک سال گذشته نیز توانسته جوایز بهترین فیلم جشنواره ها، مراسم ها و انجمن های مهم و معتبر دنیا مانند «اسکرین آسیا پاسیفیک» (Asia Pacific Screen Awards)، مراسم اهدای جوایز «فیلم مستقل بریتانیایی» (British Independent Film Awards)، «انجمن منتقدان مطبوعاتی» (Broadcast Film Critics Association Awards)، «انجمن منتقدان فیلم شیکاگو» (Chicago Film Critics Association Awards)، «انجمن منتقدان فیلم لندن» (London Critics Circle Film Awards)، «جشنواره بین المللی فیلم سیدنی» (Sydney Film Festival) را دریافت کند.
این دوره از مراسم اهدای جوایز «دیوید دی دوناتلو» که از آن به عنوان اسکار ایتالیایی یاد می شود در تاریخ 4 مه (15 اردیبهشت) بهار سال جاری برگزار می شود.

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
بهرام رادان : تمام قد از خانواده سینما دفاع میکنم
سینما روز _ بهرام رادان تاکید میکند که خانواده سینما یکی از نجیبترین و با شرافتترین صنفهای موجود است و هر کس میگوید سینما فاسد است آن را رها کند.
الهام نداف: درست بعد از تمام شدن نوروز 91 و همزمان با جنجال بر سر فیلمهای نوروزی، برخی رسانهها اقدام به انتشار مطالبی از برخی بازیگران کردند. این بازیگران در گفته هایشان بعد از مدتها عنوان کرده بودند، سینمای ایران گرفتار فساد است و دلیل کم کاری و دوری خودشان از سینما را اوضاع نابسامان سینمای ایران دانسته بودند.
این اتفاق درست زمانی افتاد که دو فیلم روی پرده به بدترین شکل ممکن بهترین فرصت اکران نوروزی را از دست داده بودند و فیلمهای دیگر جشنواره هم که خیانت را محور اصلی خود قرار داده بودند، برای اکران نگران بودند. با توجه به اینکه سینمای ایران سال خوبی را پشت سر نگذاشته است و عنوان شدن چنین تهمتهایی را برنمیتابد، بهرام رادان که اهل حاشیه و ورود پیدا کردن به این مطالب نیست، تصمیم گرفت از خانواده سینما دفاع کند و بگوید که آنهایی که می گویند سینما فاسد است، سینما را رها کنند. در ادامه گفت و گوی ما را با او میخوانید.
نظرشما در جریان حرف و حدیثهایی که در خصوص فساد روزهای اخیر در برخی رسانه منتشر شده چیست؟ معتقدید سینمای ایران گرفتار فساد است؟
من تمام قد از شرافت و نجابت هم صنفان خودم در سینما دفاع میکنم. همه کسانی که در خصوص فساد در سینمای ایران اظهارنظر کردهاند، ربطی به سینما ندارند. فساد یعنی چه؟ من متوجه نمیشوم که چرا باید یک مسئلهای که در همه اقشار جامعه وجود دارد، به همه سینماگران تعمیم داده شود. مثل این است که ما بگوییم در ایران دزدی هست و بعد هم یکی بگوید همه مردم ایران دزد هستند.
پس این اظهارنظرها از کجا نشات میگیرد؟
فساد به معنی انجام دادن فعل حرام است. آقا و خانمی که اصلا در سینما نیستند و در سینما کار هم نمیکنند، چرا باید با نشر اکاذیب به خانواده سینما تهمت بزنند؟ آقای کارگردانی که در تلویزیون است چطور میتواند در مورد این مسئله در سینما نظر بدهد؟ اصلا از کجا میداند که در سینما چه خبر است؟
پس چطور چنین حرفهایی رسانهای شده؟ اصلا منظور چه فسادی است؟
ما انواع فساد داریم و باید مشخص شود که وقتی از فساد حرف میزنیم، منظورمان چه فسادی است. آقایان و خانمهایی که میگویند در سینمای ایران فساد هست، منظورشان چه نوع فسادی است؟ فساد مالی، یا کاری و یا...؟ باید مشخص بشود که از چه نوع فسادی حرف میزنیم و تازه چه کسی مصداق بارز فساد است. اگر مشخص شد آن وقت در مورد همان آدم حرف بزنیم و مثلا کار به دادگاه کشیده شود و قانون تعیین کننده باشد.
چه کسانی شایسته اظهارنظر کردن در این باره هستند؟
خانواده بیرمق سینما که حتی خانهاش را هم گرفتهاند، به خصوص از نظر اقتصادی هم که سینمای ایران در حال نابودی است، دیگر نمیتواند چنین تهمتهایی را تحمل کند. من هیچ وقت وارد حواشی نمیشدم، اما احساس میکنم با مطرح شدن چنین حرفهایی از رسانهها، به سینمای ایران ظلم شده است. این حرفها را هم دو بازیگر خانم که یکیشان بازیگر دهه هفتاد بود و همان موقع در سینما حضور داشت و بعد از آن هم حضورش کمرنگتر شد و یکی دیگر از بازیگران که اصلا ربطی به سینما ندارد و در سینما حضوری نداشته، عنوان کردند. چرا رسانهها دنبال چنین افرادی میروند؟ اگر قرار است کسی درباره سینما حرف بزند، باید عزتالله انتظامی و خانم رخشان بیناعتمادو ... از این سینما بگویند. چرا کسی سراغ بزرگان سینما نمیرود؟ آنهایی که در این حوزه استاد هستند و میدانند ما چه سینمای نجیبی داریم.
فکر میکنید دلیل عنوان شدن چنین حرفهایی چه بوده؟ چرا بعضی از بازیگران به این مسئله ورود پیدا کردند؟
فکر میکنم این حرفها برای دیده شدن، مطرح شد. آدمهای کوچکی که میخواهند دیده بشوند حرف از فساد در سینما میزنند که توجهها را به سمت خودشان جلب کنند. این کار هدف مشترک همه آدمهای پشت خط مانده است و به همه کسانی که در حوزه سینما کار میکنند و موفق هستند حسادت میکنند. نمیتوانند از نظر کاری بزرگ شوند و از این طریق میخواهند نگاهها را به سمت خودشان جلب کنند. اگر یک آدم عادی و معمولی هم یک حرف عجیب و غریب بزند، همه توجهشان جلب میشود. مهم این است که ما بتوانیم با کار خودمان را بشناسیم. اگر هم کسی میگوید سینما فاسد است، آن را رها کند. یا اگر میخواهد در این سینما بماند و نیت خیری هم دارد، از راهش این مشکل را حل کند.
در حال حاضر چه کسی را موظف میدانید از سینماگران دفاع کند؟
در حال حاضر نمیدانم متولی سینما در این کشور کیست. آقایان سازمان سینمایی را به راه انداختند، اما ما دقیقا نمیدانیم این سازمان چه کار میکند. اما اگر در حال حاضر متولی سینما، سازمان سینمایی است، باید در مقابل این حرفها از همه سینماگران دفاع کنند. کسانی که جلوی دوربین و پشت دوربین کار میکنند، برای این سینما زحمت کشیدهاند تا به اینجا رسیده است. قرار نیست اشتباه یک یا چند نفر به همه کسانی که در این حوزه مشغول فعالیت هستند، تعمیم داده شود.
چرا این حرفها پشت سر سینماییهاست؟
این مشکلات در صنوف دیگر هم وجود دارد. این مسائل در همه اقشار جامعه هست و اجتناب ناپذیر است. هیچ کس نمیتواند ادعا کند که عاری از گناه است و به نظر من اتفاقا همان آقا و خانمی که چنین مسائلی را عنوان میکنند،گناه خودشان هزار برابر بدتر است. به خاطر همین هم جرات ندارند از کسانی که در سینما مرتکب اعمال فاسد شدهاند، نام ببرند.
یعنی از کسانی که مسبب به وجود آمدن این حرفها شدهاند اسم برده شود؟
بله. من فکر میکنم این مشکل با صحبت کردن صریح حل میشود. نباید فرافکنی کنیم، اگر ما نیت حل کردن این مسائل را داریم نباید چنین جنجالی به راه بیندازیم. مطرح کردن این موضوع بیاخلاقی است که بعضی از دوستان ما در خبرگزاریها و مجلات و روزنامههای زرد راه انداختند. با گفتن این حرفها هیچ نتیجهای هم نمیتوان گرفت. برای اصلاح کردن مشکلات که نباید فرافکنی کرد. اگر کسی میتواند از شخصی که در این مورد گناهکار است، نام ببرد، فریاد بزند و بگوید.
فکر میکنید دید مردم با گفتن این حرفها، نسبت به سینما، تغییر میکند؟
امیدوارم این اتفاق نیفتد. خانواده سینما یکی از نجیبترین و باشرافتترین صنفهای موجود است و اگر مشکلی هم در این صنف وجود دارد، در همه جامعه است. همه دارند تلاششان را در حوزه سینما میکنند. ما هم مثل اقشار دیگر جامعه کار میکنیم و اگر سینما را انتخاب کردیم برای این است که در این حوزه احساس توانایی کردیم. من بسیاری از سینماگران را دیدم که حتی در خیابان سیگار هم نمیکشند که مبادا جوانها آنها را سیگار به دست ببینند. با این حرفهای بی ارزش فقط مردم را از سینما میترسانیم و باعث میشویم اگر جوانشان توانایی و استعداد ورود به این حوزه را دارد، جلوی او را بگیرند. جوانی که ممکن است برای ایران در حوزه سینما افتخار آفرین باشد. مردم با خواندن تیتر و عنوان خیلی از مطالب در مورد آنها نظر میدهند و خواندن همین مطالبی که در روزهای اخیرمنتشر شد، کافی است که دید آنها نسبت به سینما تغییر کند. من برای این افراد که بی محابا چنین مطالبی بیان میکنند، متاسفم

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
علیخانی از طعنه اش به حسن جوهرچی و دلگیری لعیا زنگنه و نیامدن چاوشی به برنامه اش توضیح داد
|
سینما روز _ احسان علیخانی که با ماه عسل خاطره سازی کرده بود، این بار در ویژه برنامه تحویل سال شبکه ۲ سیما توانست لحظات متفاوتی را برای بینندگانش به ارمغان بیاورد. وی در تازه ترین گفت وگوی خود توضیحاتی در خصوص چگونگی حضور مهمانان این برنامه و حواشی پیرامون آن بیان کرده است که بخش های برگزیده را به نقل از جام جم در ادامه می خوانید:
رضا صادقی بشدت سامان را دوست دارد
جامعه ما نیاز به شادی دارد و طنازی های سامان(گوران) هم می توانست فضای برنامه را بانشاط تر کند؛ بالاخره باید بپذیریم که تقلید های سامان در سال گذشته با استقبال خوبی مواجه شده بود و من هم از او دعوت کردم تا در برنامه حضور داشته باشد و در بخش هایی از برنامه هنرنمایی کند. ما باید به سلیقه های مخاطب احترام بگذاریم و اگر فردی توانسته با تقلید صدا و اجرایی خاص، نظر مردم را جلب کند، بهتر است از او هم برای ایجاد لحظاتی شاد در برنامه استفاده کنیم که ما هم از سامان دعوت کردیم.هنگام پخش برنامه از رضا صادقی اجازه گرفتم که این کار را برای شادی مردم انجام دهیم و خوشبختانه او هم قبول کرد. بیشتر دوست داشتم که این دلخوری در سال جدید از بین برود و سامان هم با اجرای ترانه ای با عنوان «من از تو معذرت می خوام» صدای صادقی را تقلید کرد، لازم می دانم این را هم بگویم که رضا صادقی بشدت سامان را دوست دارد. طنز بخشی از برنامه ما بود و خوشبختانه هیچ مشکلی هم پیش نیامد.
چاووشی دوست ندارد تنهایی اش خراب شود
همان طور که می دانید، محسن چاووشی تا به حال هیچ گونه اجرای زنده در هیچ کجا نداشته است. پس از این که قرار شد چاووشی تیتراژ برنامه تحویل سال را کار کند، صحبت هایی شد تا در برنامه برای اولین بار حضور پیدا کند. چاووشی موسیقی اختصاصی به نام لباس نو را آماده کرد و از من خواست که بازهم دیده نشود و برای اجرا به تلویزیون نیاید. چاووشی دوست ندارد تنهایی اش خراب شود، به همین دلیل من هم به خواسته او احترام گذاشتم.
زنگنه گفت اگر طولانی نباشد، می مانم
هیچ اتفاقی نیفتاد که باعث دلخوری شود، ضمن این که من سال هاست با خانم زنگنه همکاری داشته ام و هیچ وقت بین ما دلخوری و ناراحتی نبوده است. دلخوری برای چه موضوعی باید به وجود بیاید؟ من در بخشی از گفت وگو با خانم زنگنه خواستم که برای دیدن یک بخش ۷ دقیقه ای در برنامه بماند که خانم زنگنه گفت اگر طولانی نباشد، می مانم. نمی دانم چرا این موضوع مطرح می شود که خانم زنگنه از برنامه یا تلویزیون دلخور شده است. یادمان نرود که خانم زنگنه هنگام ورود به برنامه از برگشتن خود پس از سال ها به خانه اش به صورت زنده احساس خوشحالی کرد. او حدود ۱۵ سال است که در هیچ برنامه تلویزیونی حضور نداشته و من از او خواستم که برای عرض تبریک لحظات تحویل سال به برنامه بیاید که پذیرفت و آمد. اما دلیل این که در پایان برنامه اعلام کرد دیگر به چنین برنامه هایی نخواهد آمد، این بود که از او برای حضور در چنین برنامه هایی درخواست نشود. متاسفانه برخی سایت ها هم همین موضوعی را که شما مطرح کردید، نوشته بودند که واقعا نمی دانم این گونه مطالب بر چه اساس و معیاری از طریق رسانه های گروهی منتشر می شود.
تنها عزت الله انتظامی از ما درخواست خاصی کرد!
هر کسی صحبت از پول کرد، اگر بهترین دوستم هم بود، از او برای حضور در برنامه دعوت نکردم. چون به نظرم این فرصت در اختیار هر کسی قرار نمی گیرد که در بهترین لحظات سال از طریق تلویزیون بتواند در کنار هموطنانش باشد و سال نو را به آنها تبریک بگوید. باید از خدا هم شاکر باشند که چنین فرصتی مهیا شده تا آنها به صورت ویژه با مردم باشند. تنها عزت الله انتظامی از ما درخواست خاصی کرد که به آن عمل کنیم. قرار شد در ازای تولید مستند خانه عزت الله انتظامی که قرار است موزه شود، به بچه هایی که دچار بیماری «ام اس» هستند، کمک کنیم که ما هم با رویی گشاده این شرط را پذیرفتیم. هیچ کدام از مهمانان برنامه، پول عجیب و غریبی از ما درخواست نکردند. متاسفانه باید این تفکر را از ذهن برخی افراد خارج کرد که تلویزیون به دلیل حضور آنها باید پول های گزافی بدهد، این موضوع باید آسیب شناسی شود و اگر چنین اتفاقی در برنامه ای می افتد، به هر شکلی که امکان پذیر است از آن جلوگیری شود.
جوهرچی را دوست دارم، اما نمی دانم چرا بعضی وقت ها اجرا می کند!
حضور لعیا زنگنه و پخش بخش هایی از سریال در پناه تو صحبت از حسن جوهرچی به میان آورد و من هم گفتم جوهرچی را دوست دارم، اما نمی دانم چرا بعضی وقت ها اجرا می کند. من معتقدم مجری می تواند بازیگر شود اما اگر بازیگری وارد حیطه اجرا شود، برای مخاطب جذابیتی ندارد و بهتر است که در همان عرصه بازیگری تخصصی تر کار کند. شاید همین موضوع باعث شد که تلویزیون تصمیم بگیرد بازیگران وارد اجرا نشوند. همیشه مجریان تلویزیون از این موضوع گله مند بودند که چرا برخی تهیه کنندگان از بازیگران برای اجرا استفاده می کنند و سال گذشته نیز از سوی دکتر دارابی، معاون محترم سیما ابلاغ شد که دیگر بازیگران، اجرای برنامه های تلویزیونی را به عهده نگیرند.
ماه عسل ۹۱ متفاوت تر و جذاب تر از سال ۹۰
بعد از عید فطر سال گذشته قرار شد که برنامه امسال را هم تهیه کنم، من از همان روز کارم را شروع کردم و حتی به گروه تولید هم گفتم که باید ماه عسل ۹۱ متفاوت تر و جذاب تر از سال ۹۰ باشد. دوستانم با انگیزه بیشتری در حال فعالیت هستند و تاکنون ۱۵ سوژه را شناسایی کرده ایم. قصد داریم ماه عسل امسال را با فرم جدیدی پخش کنیم که امیدوارم مورد پسند مردم عزیزمان قرار بگیرد
ویوا بارسلونا
Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
گزارشی از مراسم تقدیر از سازندگان بهترین برنامههای نوروز 91
«کلاه قرمزی 91» و برنامه فیتیله نوروزی به عنوان بهترین برنامه کودک و نوجوان نوروز امسال معرفی شدند.
مراسم تقدیر از سازندگان بهترین برنامههای نوروز 91 روز چهارشنبه با حضور غلامعلی حداد عادل رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس، علی دارابی معاونت سیما، مدیران شبکههای مختلف تلویزیون و برنامهسازان برتر در تالار عطار سالن همایشهای سازمان صداوسیما برگزار شد.
در این مراسم سریال «چک برگشتی» به عنوان بهترین مجموعه نمایشی معرفی و سیروس مقدم کارگردان، سروش صحت و ایمان صفایی نویسنده، محسن تنابنده مجری طرح و الهام غفوری تهیهکننده، امیر جعفری، هومن برقنورد، هدایت هاشمی، ریما رامینفر و بهاره رهنما تقدیر شدند.
احسان علیخانی، فرزاد حسنی، بهروز رضوی، رشید کاکاوند و اقبال واحدی به عنوان مجریان برگزیده برنامههای نوروزی سیما برگزیده شدند.
جایزه بخش بهترین برنامههای تحویل سال به طور مشترک به شبکه چهار «باد صبا» و شبکه دو رسید. جایزه بخش مستند به تهیهکننده برنامه مستند عروسی اقوام شبکه مستند اعطاء شد.
«کلاه قرمزی 91» و برنامه فیتیله نوروزی به عنوان بهترین برنامه کودک و نوجوان معرفی شدند. در این بخش از حمید مدرسی تهیهکننده، ایرج طهماسب مجری و کارگردان، حمید جبلی نویسنده و گوینده عروسک و محمدرضا هدایتی گوینده عروسک تقدیر شد. همچنین حمید گلی، علی فروتن و محمد مسلمی مجری و بازیگران برنامه فیتیله نوروزی مورد تقدیر قرار گرفتند.
در بخش طنز آیتمی، با تقدیر از برنامههای «کسی خوابه» شبکه یک و «کارت زرد» شبکه تهران، برنامههای «خنده بازار» شبکه سه و «لبخند بدون لهجه» شبکه یک به طور مشترک انتخاب شدند. برنامه «حاتم و حاکم» نیز به عنوان بهترین پویانمایی برگزیده شد.
«سین مثل سریال» شبکه یک و «رادیو هفت» شبکه آموزش عنوان بهترین برنامه ترکیبی را به خود اختصاص دادند و جایزه بهترین مسابقه تلویزیونی مشترکا به مسابقه زوج برتر شبکه آموزش و مسابقه برای هم شبکه سه اعطاء شد.
همچنین در مراسم تقدیر از سازندگان بهترین برنامههای نوروز، برگزیدگان بخش برنامههای معارفی و راهیان نور و مدیران و تلاشگران ایجاد فضای نوروزی در سیما معرفی شدند.

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
سیدجمال ساداتیان علت تعویق نمایش «برف روی كاج» را شرایط ملتهب اكران عنوان كرد
سینما روز _ این تهیه كننده گفت: قرار بود فیلم در اكران دوم سال اكران شود اما به دلیل شرایط موجود تصمیم گرفتیم آن را به عقب بیندازیم تا فضا آرام تر شود.
وی افزود: متریال اكران فیلم آماده است و احتمالا بعد از فیلم «سیب و سلما» در اكران سوم سال، فیلم به نمایش عمومی در خواهد آمد.
این تهیه كننده كه فیلم «انتهای خیابان هشتم» را در حال اكران دارد درباره آن نیز اظهار كرد: با تعداد سینماهایی كه در اختیار داریم از فروش راضی هستیم و اكران فیلم در شهرستان ها هم آغاز شده و در حال حاضر در حدود هفت شهر این فیلم نمایش دارد كه به تدریج به آنها افزوده می شود.
ویوا بارسلونا
Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
در آستانه نمایش «نارنجی پوش» تازهترین اثر سینمایی داریوش مهرجویی، پرسنل و کارکنان کلیه سینماهای نمایشدهنده این فیلم نارنجی پوش شدند.
سینما روز _ به نقل از روابط عمومی موسسه بینالمللی فیلمیران، پخشکننده «نارنجی پوش» از صبح امروز پرسنل و کارکنان کلیه سینماهای نمایش دهنده «نارنجی پوش» با لباس نارنجی به استقبال تماشاگران خواهند رفت.
فیلم سینمایی «نارنجی پوش» به سرگروهی سینما قدس در سینماهای پردیس آزادی، پردیس ملت، فرهنگ، پردیس زندگی، اریکه ایرانیان، سینما شکوفه، ایران، جوان، سپیده، فلسطین، عصرجدید، آستارا، شاهد، مرکزی، پارس، موزه سینما، پردیس کیان، پردیس راگا، کارون، گلریز، حافظ، دهکده، ماندانا، نور، پردیس تماشا، پایتخت و... در حال نمایش است.
حامد بهداد ، لیلا حاتمی، میترا حجار، طناز طباطبایی، همایون ارشادی، فردوس کاویانی، اردشیر رستمی، امید روحانی، محمدجوادجعفرپور، مهیار پورحسابی، کیانوش گرامی و... بازیگران اصلی این فیلم هستند.
«نارنجی پوش» تازه ترین اثر داریوش مهرجویی داستان حامد آبان (حامد بهداد) عکاس حرفه ای مجلات و روزنامهها است که با خواندن کتابی چنان تحت تاثیر پالایش محیط زیست و مبارزه با آشغال زایی می شود که با لباس نارنجی مخصوص رفتگران به شهرداری می پیوندد و با عنوان «نارنجی پوش لیسانسه» به شهرت می رسد اما اعتبار و محبوبیت حامد زندگی خصوصی و خانوادگی او را با سیلی از فراز و نشیبهای عاطفی تند و ناگهانی به سمت و سویی دیگر می برد...
این فیلم در سی امین جشنواره بین المللی فیلم فجر برنده چهار سیمرغ بلورین (بهترین فیلم سینمای آسیا، جایزه بین المذاهب ، جایزه ویژه هیات داوران و بهترین تدوین) شده بود. همچنین در شش رشته دیگر بهترین بازیگر نقش اول زن: لیلا حاتمی، بهترین بازیگر نقش دوم زن: میترا حجار، بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلم نامه و بهترین صدابرداری کاندیدای دریافت جایزه شده بود.
ویوا بارسلونا
Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
سریال جدید شبکه نمایش خانگی با نام «ساخت ایران» برخلاف پیشبینیها در جذب مخاطب به اندازهای که باید، موفق عمل نکرده است.
سینما روز _ هرچند در سریال جدید شبکه نمایش خانگی با نام «ساخت ایران» و به کارگردانی محمد حسین لطیفی، ستارگان سینما از جمله محمدرضا گلزار بازی میکنند، اما فروش این سریال چندان رضایت بخش نبوده است.
قسمت اول و دوم این سریال در روزهای پایانی سال 90 به بازار عرضه شد که شنیده ها حاکی از آن است تنها 400 هزار نسخه از آن به فروش رسیده است. قسمتهای دوم و سوم ساخت ایران که چند روزی است به بازار آمده نیز چندان از فروش رضایت بخشی برخوردار نبود.
آمار نشان میدهد که استقبال مخاطبان محصولات نمایش خانگی از تولیدات سینمایی بسیار بیشتر از سریالهای شبکه خانگی است که مدتی است تولید و ارائه آن در کشور باب شده است، به گونهای که در همین مقطع، فروش فیلم سینمایی «شرط اول» به کارگردانی مسعود اطیابی از سریال «ساخت ایران» بیشتر بوده است.
شاید بتوان گفت سابقه ذهنی آشناتر مخاطب نسبت به فیلمهای سینمایی (با عکسها، خبرها و مطالب مندرج در مطبوعات) دلیل اصلی این برتری بوده است. از سویی باید نبود فضاسازی و تبلیغات مناسب، پیش از ورود یک سریال برای شبکه نمایش خانگی را دلیل موفق نبودن این دست کارها به ویژه در ابتدای توزیع قلمداد کرد ضمن آن که کیفیت اثر و تبلیغات دهان به دهان، در این شرایط بهترین راه برای موفقیت اینگونه کارها در ادامه توزیع به شمار میرود.

Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too
«نارنجی پوش» از چهارشنبه این هفته ـ ۲۳ فروردین ماه ـ با ۴۰ سینما نمایش خود را آغاز خواهد كرد
سینما روز _ علی سرتیپی ـ مدیرعامل موسسه پخش «فیلمیران» ـ كه پخش فیلم سینمایی «نارنجی پوش» را در اختیار دارد گفت: این فیلم سینمایی از چهارشنبه صبح (۲۳ فروردین ماه) در گروه سینمای «قدس» روی پرده خواهد رفت.
وی ادامه داد: ۲۰ سینما در تهران و ۲۰ سینما در شهرستان ها به نمایش «نارنجی پوش» اختصاص خواهد یافت بنابراین این فیلم نمایش خود را با مجموع ۴۰ سینما در كل كشور آغاز می كند.
سرتیپی كه موسسه تحت مدیریتش پخش «گشت ارشاد» را نیز برعهده دارد، درباره وضعیت نمایش این فیلم هم بیان كرد: هنوز هیچ چیزی درباره وضعیت این فیلم مشخص نیست.
از روز گذشته ـ ۱۹ فروردین ماه ـ اكران فیلم «خصوصی» در تعداد سینماهای باقی مانده اش به پایان رسید و سینماهای این فیلم فعلا فیلم های اكران قبل از نوروزی را نمایش می دهند تا روز چهارشنبه كه «نارنجی پوش» داریوش مهرجویی اكران شود.
«نارنجی پوش» نوشته مشترک مهرجویی و وحیده محمدی فر براساس طرحی از وحیده محمدی فر داستان حامد آبان عکاس حرفه ای مجلات و روزنامه ها است که با خواندن کتابی چنان تحت تاثیر پالایش محیط زیست و مبارزه با آشغال زایی می شود که با لباس نارنجی مخصوص رفتگران به شهرداری می پیوندد و با عنوان «نارنجی پوش لیسانسه» به شهرت می رسد اما اعتبار و محبوبیت حامد زندگی خصوصی و خانوادگی او را با سیلی از فراز و نشیب های عاطفی تند و ناگهانی به سمت و سویی دیگر می برد...
نقش اصلی «نارنجی پوش» یعنی این عکاس را حامد بهداد در نخستین همکاری خود با مهرجویی بازی می کند.
لیلا حاتمی، طناز طباطبایی، فردوس کاویانی، همایون ارشادی، اردشیر رستمی، امید روحانی، محمدجوادجعفرپور، مهیار پورحسابی، کامشاد کوشان، علی عابدینی، کیانوش گرامی، سیمون سیمونیان، علی اصغر طبسی، فرهنگ سروری، اکبر محمدی فر ، پروین میکده ، امیر سیدی ، فرامرز روشنایی، شاهین جعفری، علیرضا حائری، امید علیمردانی، محمدرضا جعفرپور و میتراحجار بازیگران «نارنجی پوش» هستند.
ویوا بارسلونا
Promote Your Page Too اسـتـاتـوس هـا و عـکـس هـای بـــــارســــایــــی

Promote Your Page Too